فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت چيست؟
فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر
فطرت انسانی چیز خاصی نیست که بشود آن را مثل قلب و کلیه و غیره به کسی نشان داد بلکه فطرت همان آفرینش خاص الهی است که فقط به انسان داده شده و به هیچ موجودی قبل از انسان داده نشده است.
این آفرینش چند ویژگی دارد:
1- برای اولین بار به انسان داده شده
2- دین الهی منطبق با آن است
3- هرگز از بین نمی رود ولی ممکن است زیر لجن زار گناه دفن شود
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
امام صادق (ع) از پدرش نقل ميكند كه فرمود: كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست. الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1 ؛ ص131

امروزه در کشور ما پوشش زنان درجه بندی شده است. پس از نیمه برهنگی، بدحجابی را قرار می دهند و سپس از روپوش دارندگان (مانتو پوشان) یاد می کنند و آنگاه «چادر» را «حجاب برتر» می نامند...


نویسنده : یوسف غلامی

امروزه در کشور ما پوشش زنان درجه بندی شده است. پس از نیمه برهنگی، بدحجابی را قرار می دهند و سپس از روپوش دارندگان (مانتو پوشان) یاد می کنند و آنگاه «چادر» را «حجاب برتر» می نامند.
جز اینکه باید افزود به موازات هرنوع پوشش، رعایت یا ترک پاره ای معیارهاست که پوششی خاص را پذیرفته و بهتر (می داند) یا ناپذیرفته و بدتر معرفی می کند.
در برتری چادر و عبای زنانه بردیگر پوششها تردید نیست اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که چون بانویی چادر می پوشد باید جوانب دیگر لباس و رفتار خود را بیشتر مورد دقت قرار دهد. او چادر را برای «بهتر پوشیده داری » آن بر تن می کند نه چیز دیگر. از این رو تحلیل ما از ناکامل بودن پوشش مانتو به معنی توجیه رفتار برخی بانوان چادری نیست که احیانا منزلت چادر را حفظ نمی کنند و پوشش زیر چادر آنان یا دیگر رفتارشان با موازین اسلامی همخوانی ندارد.

سرنوشت مانتو
از نخستین کسانی که پوشش مانتو را پیشنهاد کرد و در واقع هیچ انگیزه بدی نداشت، استاد شهید مرتضی مطهری(ره) بود.
وی پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند ملت مسلمان ایران و زمانی هم به طور رسمی تر پس از انقلاب در محیط دانشگاه این پوشش را مورد تبلیغ قرار داد و هدف ایشان جذب بی حجابان به پوشش بود که حد میانی بی حجابی و چادر پوشی بود. در آن ایام شاید برای عده ای پوشیدن چادر پس از سالها بی حجابی کاری دشوار بود و این پیشنهاد، نظری سنجیده و پذیرفته یاد می شد.
ولی طولی نکشید که این طرح با توطئه هایی که از سوی بیگانگان تعقیب می شد از هدف خود دور شد و بر خلاف نظریه پردازانش سمت و سوی دیگر پیش گرفت. زمانی نگذشت که بانوان متدین هم که سالها در حکومت شاهنشاهی چادر به سر می کردند چون مانتو را پوشش پذیرفته و راحت تر دیدند چادر را به مانتو تبدیل کردند.
رفته رفته این مانتو نیز هویت خود را تغییر داد و با استقبال عمومی و حتی تایید برخی شخصیتها، برای گروه بیشماری از زنان، بهانه ای برای نپوشیدن چادر گردید و چون چادر به کنار رفت بر زن و پوشش او سرنوشتی گذشت که حکایت آن شنیدنی است.
از زمانی که مانتو همردیف چادر معرفی شد و به تعبیر واقع نگرانه تر مانتو جایگزین چادر قلمداد گردید. (1) پوشش زنان رفته رفته به وضعی در آمد که زمینه فاصله گرفتن از ارزشهای مذهبی را بهتر فراهم می کرد. بعد از این انتخاب بود که مقنعه به رو سری، و شلوار به جوراب تبدیل شد. رو سریها و جورابها روز به روز نازکتر و بی خاصیت تر شدند. کم کم رو سریها از جلو سر به عقب کشیده شد و همان مانتو نیز به بلوز و شلوار یا پیراهن بلند و جوراب بدل شد. نخست روپوشها و لباسها تنگ نبودند و رنگهای خیره کننده و جنسهای چسبنده نداشتند. اما طولی نکشید که ...!
طرز پوشش زنان امروز گاه طوری است که انسان مطمئن می شود اینان اگر در موقعیت آزادتری همانند دوره شاهنشاهی قرار گیرند همین پوشش را هم کنار می گذاشتند. اما این وضع نیز چندان با بی حجابی عصر گذشته فاصله ندارد. برای آنها این پوششها نه جلوه چادر را دارد که به مذهبی بودن انگشت نمایشان کند و نه می تواند با وجود آن هر طور که دوست داشته باشند خود نمایی کنند. از اینکه در جمع آدمکهای هم مرام خود، نمای مذهبیان را ندارند خرسندند و از طرفی می توانند با همین پوشش اندک در مقابل معترضان مذهبی مقاومت کنند و عذر آورند.
دوستی می گفت: زمانی در یکی از شهرها به دخترک بدحجابی گفتم: اگر ناراحت نمی شوید رو سری خود را که بیشتر روی گردن انداخته اید به سر کنید!
او جواب داده بود: ای کاش وضعی پیش می آمد که همین رو سری را هم دور بیندازم!!
به عقیده ما این پوششها را باید بی حجابی نامید نه بدحجابی، بدحجابی آن است که حجاب دارد اما مختصری ناکامل است.
در جامعه فعلی ما کم نیستند خانواده هایی که زنانشان چون به موجب افکار عمومی نمی توانند برهنه بیرون آیند دختران خردسال و بلکه نوجوان خود را بدون کمترین پوشش سرو ساق به همراه خود بیرون می برند و گاه به دوچرخه سواری می فرستند. و البته با وضعی که پیش آمده بعید نیست روزی همه آنان بتوانند ناپوشیده از خانه بیرون روند و کسی هم به آنها اعتراضی نکند. به راستی که در زمان ما از آنجا که با همین رفتارها بسیاری امور زشت، پذیرفته شده و خوبیها دگرگون شده است تشخیص معروف و منکر دشوار گشته و گاه هر کدام دیگری را پوشیده است. این رفتارها و واکنش های ماست که هویت معروف و منکر را در هم می آمیزد و معیارها را وارونه می کند.
افزون بر اینها پوشش جایگزین چادر برای بسیاری زنان سیما و اندامشان را خوش نماتر می کرد. گاه نیز برخی زنان با سر برهنه هیچ زیبایی ندارند اما با مانتو و رو سری زیبا جلوه می نمایند. این پوشش به طور معمول به مراتب زن را از وقتی که چادر پوشیده است خوش نماتر و نظاره اندام او را خوشایندتر می سازد.
بیشتر مانتو پوشان امروز این نوع لباس را بدین سبب انتخاب کرده اند که حضور اجتماعی آنان را آسانتر می سازد، نه اینکه می خواهند پوششی داشته باشند تا کمتر مورد تماشای افراد قرار گیرند و از خطرهای بی حجابی مصون باشند، چه اگر چنین باشد انتخاب چادر سزاوارتر بوده است. به علاوه که مانتو کمتر می تواند نگاهها را از زن دور سازد، مگر آن که کامل باشد.

مانتو و جوانب شرعی
در پوشش زن علاوه بر آشکار نبودن ظاهر بدن امور دیگری نیز شرط است که بدون آنها نمی توان نوعی از پوشش را جایز دانست، چه به مانند چادر باشد یا چیز دیگر. آن شرایط اینهایند:
1 - لباس و روپوش باید علاوه بر پوشاندن بدن، برجستگیهای اندام زن را هم بپوشاند. بنابراین روپوشهای تنگ یا چسبنده که برجستگیها را نمی پوشاند نه تنها جایگزین چادر نیست، بلکه پوشیدنش کافی نبوده و جایز نیست، مگر در منطقه و کشوری پوشیده شود که بدان کیفیت، نظر کسی را جلب نکند.
2 - لباس نباید در حضور بیگانه جاذبه های جنسی زن را بیشتر کند و به اندام و چهره او جذابیتی دهد که نظر نامحرم را به خود متوجه سازد. بنابر این باید علاوه بر پوشاندن برجستگیها، نوع و جنس و مدل آن جلب نظر نکند.
در فتاوای مراجع عالیقدر نیز می خوانیم: پوشیدن هر لباسی که به داشتن خصوصیتی جلب توجه عمومی کند، جایز نیست، چه برای مرد و یا زن.
3 - درباره چهره نکاتی حایز اهمیت است:
هر چند به نظر عده ای زن می تواند صورت و دستها را نپوشاند اما همه کسانی که چنین فتوا داده اند به اتحاد نظر فرموده اند: زن زمانی می تواند صورت را نپوشاند که شرایط زیر را در نظر گرفته باشد:
الف - چهره را نیاراسته باشد.
در صورتی که چهره آرایش یا اصلاح شده باشد و این آرایش و اصلاح سبب شود که نظرها به وی جلب شود، آشکار بودن چهره جایز نیست.
ب - نا محرم به وی خیره نشود.
در صورتی که سیمای زن به هر علت (مانند زیبایی، آرایش، سفیدی یا گیرایی سیما) سبب شود که افراد به وی خیره نگاه کنند و به گناه افتند آشکار کردن آن حد که نظرها را به وی خیره می کند، جایز نیست. بنابراین اگر زیبایی زن طوری است که معمولا افراد به چهره اش چشم می دوزند - هرچند آرایش و اصلاح نکرده باشد - باید تا آنجا که زیبایی اش پوشیده بماند چهره اش را نمایان نسازد.
ج - هرگاه آشکار بودن چهره زن برای خود او یا دیگری سبب رخ دادن فساد و خطری مانند انحراف شود باید چهره را تا آنجا که او و دیگران را از خطر و فساد حفظ می کند، بپوشاند.
بسیارجای اندوه و تعجب است که در میان دینداران هم گاه این نکات مورد توجه قرار نمی گیرد و چون علت پرسیده می شود، می گویند: ما در اجرای احکام پیرو مرجع بزرگواری هستیم که آشکار بودن صورت را برای زن بی اشکال دانسته است! غافل از اینکه هیچ مرجع والامقامی با وجود شرایط نامبرده، فتوا به جواز آشکار بودن صورت صادر نکرده است. آنجا که ایشان فتوا به جواز صادر کرده اند موردی است که این شرایط در میان نباشد.
گاه عده ای از بانوان مذهبی در گله از مردان هوسران چنین اظهار می کنند که: آنها هرچند زنان را با چادر مشاهده کنند باز هم از چشم اندازی اجتناب نمی کنند!
پرسش این است که آیا به چه چیز چشم می دوزند؟ آیا جز به صورت؟ نقص اصلی از پوشش زن است نه چیز دیگر. پوششی که همه جا را فراگیرد و چهره زیبا و محرک را به رخ کشد، پوشش کامل نیست. به گفته سعدی:
دیدار می نمایی و پرهیز می کنی       بازار خویش و آتش ما تیز می کنی

خواستگاری از زن شوهردار
زمانی یکی از دوستان محقق می گفت: در همسایگی ما خانواده ای بود که دختری بسیار زیبا داشت. وی ازدواج کرد و پس از مدتی پدرش به من مراجعه کرد و گفت: برای دختر و دامادم مشکلی پیش آمده است و از شما چاره می طلبم. مدت دو سال است که دخترم ازدواج کرده و کمتر روزی است که از خانه بیرون رود و کسی مزاحم او نشود. شاید تا حال بیش از یکصد نفر او را در خیابان تعقیب کرده و به در خانه آمده اند و به گمان اینکه دامادم، برادر این دختر است از او خواسته اند تا اجازه دهد روزی برای خواستگاری دختر به خانه آنها بیایند!
آن دوست محقق پرسیده بود: آیا دختر شما چهره خود را کاملا نمایان می گذارد؟ وی گفته بود: مگر جز این راهی هم هست؟ گفته بود: بله، از امروز به او بگو صورتش را طوری بپوشاند که زیبایی او پیدا نباشد. بعد هم نتیجه را به من اطلاع ده.
وی می گوید: پدر دختر پس از مدتی با جعبه ای شیرینی به منزل ما آمد و با خوشحالی مرا به آغوش گرفت و پیوسته دعایم می کرد. گفت: از آن روز تا حال حتی یک بار هم رخ نداده که کسی مزاحم دخترم شده باشد یا برای خواستگاری به خانه شان آمده باشد.
در میان نامه هایی که به ما رسیده و بر پایه نظر خواهی های ما، بیشتر افراد چنین اظهار کرده اند که پس از آنکه زنان اندام خود را می پوشانند بیشترین موضعی که نظاره آن برای ایشان لذت بخش است چهره است. افزون بر اینکه پوشیده داری سراسر بدن و هویدا سازی یک قسمت، به طور طبیعی نمود آن قسمت را بیشتر می کند.
به هر تقدیر رو پوش زنان امروز اگر چه از نظرهایی بهتر از ناپوشیدگی است، هرگز جایگزین چادر نیست. چه فلسفه پوشش زن که همانا در امان بودن او از نگاهها و خطرهاست با وجود مانتو همچنان تحقق نیافته است.

حکایت شیخ بهایی
شیخ بهایی عاملی در یکی از کتابهای خود می نویسد:
روزی زنی نزد قاضی از شوهر خود شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از او طلب دارد و او به وی نمی دهد.
قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار کرد و یا فراموش کرده بود.
قاضی از زن پرسید: آیا برگفته خود شاهدی داری؟
زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند.
قاضی از شهود پرسید: گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال طلا از شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است.
گواهان گفتند: سزاست این زن پوشیه ای را که در مقابل صورت خود قرار داده عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است، تا آنگاه گواهی دهیم.
چون زن این سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد بر آورد: شما چه گفتید؟ برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! من پانصد مثقال طلا خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود.
چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.
چه خوب بود آن مرد با غیرت، امروز جامعه ما را هم می دید که چگونه زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی یک مثقال نقره، رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند.

برگرفته از وبلاگ منتظران ظهور لینک  باکمی ویرایش و اصلاح

نظرات  (۱)

با کلیات موضوع موافقم....اما کی میخوایم قبول کنیم که امثال من که هم معتقد به حجاب هستیم و هم از رنگ تکراری و دلگیر مشکی خسته شدیم، حق داریم لباس های متنوع و صد البته جایگزین چادر بپوشیم؟؟!!! چرا کسی به سلیقه هم نسلان و امثال من توجهی نداره؟؟؟ کجای اسلام گفته حجابتون حتما باید چادر و حتما باید مشکی باشه؟؟ اینکه مشکی محسناتی داره قبول...یک عمر تو مدرسه و ....اینارو خوندیم و شنیدیم. اما واقعا وقتش نشده کلیت جامعه ما (اعم از زن و مرد) در عین حفظ دیانت، از این مشکی پوش بودن دربیایم؟؟ چرا در بازار لباس زنانه هیچ حد وسطی وجود نداره و همه لباسها یا سیاهن و یا قرمز و نارنجی؟؟؟ رنگهای متین و منطبق با حدود اسلامی واقعا کمه! گناه من چیه که نمیخوام چادر سر کنم (به صد دلیل)...اما لباسی که منو ارضا کنه هم در بازار نمیبینم!
پاسخ:
هميشه در هر ظلمي يك ظالم هست و يك مظلوم و لزومي هم ندارد مظلوم گناهي كرده باشد. حرفتان درست است و جوابي از سمت بنده به عنوان يك طلبه ندارد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی