فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت چيست؟
فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر
فطرت انسانی چیز خاصی نیست که بشود آن را مثل قلب و کلیه و غیره به کسی نشان داد بلکه فطرت همان آفرینش خاص الهی است که فقط به انسان داده شده و به هیچ موجودی قبل از انسان داده نشده است.
این آفرینش چند ویژگی دارد:
1- برای اولین بار به انسان داده شده
2- دین الهی منطبق با آن است
3- هرگز از بین نمی رود ولی ممکن است زیر لجن زار گناه دفن شود
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
امام صادق (ع) از پدرش نقل ميكند كه فرمود: كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست. الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1 ؛ ص131

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آبراهام لینکلن» ثبت شده است

اول بخوانيد: اينجا و اينجا

آبراهام لينكن مي گويد:

"شیفتگی و دلبستگی به آرامش ایام گذشته، برای شرایط طوفانی کنونی راه به جایی نمی‌برد. وهله کنونی پر از سختی و مشکلات است و ما باید در همین شرایط رشد کرده و قامت برافرازیم. 

در موقعیت تازه ای هستیم پس باید به شکل تازه‌ای فکر کرده و عمل نماییم. ما باید خود را رها کنیم؛ آن موقع می‌توانیم کشورمان را حفظ کنیم."

اين شيفتگي به گذشته از هر جنسي كه باشد و از هر جنسيتي،ظاهرا چيز خوبي نيست و بايد با آن مبارزه كرد و جنگيد تا بتوان هر لحظه دنياي بهتري را ايجاد كرد. اما چيزي كه در اين شيفتگي به گذشته نگاه را معطوف به خودش مي كند. پيش كسوتان هر علم و فني هستند كه علوم و فنون را طي كرده اند و بنايي بر نظرات خود بپا كرده اند. چطور مي توان فهميد كه نظراتشان بوي شيفتگي به گذشتشان را نمي دهد و سراسر نو گرايي است و تجدد خواهي؟

آيا در تقابل پيشكسوتان و جوانان اين جوانان نيستند كه بيش از هر كسي به گذشته تعلق خاطر  ندارند؟ آيا مي شود ملاكي براي اين حرف لينكلن پيدا كرد تا بتوان فهميد چه كسي خطي انگاري مي كند و شيفته ي افكار گذشته اش است؟

اگر بپذيريم كه اقتضاي چشم صيقلي ديدن است و نه غير، و بر اين مبنا بخواهيم با توجه به مشترکات انسانی یعنی همین به نظر رسیدن‌های یکسان پدیدار ها و تفسیر یکسان از وضعیت‌ها درباره ي هم و شيفتگي هايمان به گذشته قضاوت كنيم راه آنقدر باز نيست كه بتوان اميدوار بود.

آيا لينكلن امر صيقلي را قبول نداشته يا منظورش از شيفتگان به گذشته عده اي خاص بوده است كه با اين حرف قصد بيرون انداختن انها از دايره ي علوم را داشته است؟

میثم علی زلفی