[مسجد، بعد از نماز مغرب و عشاء، در حال گوش کردن سخنرانی]
- دخترم، فاطمه خانم، گلِ بابا ببین هیچکی صحبت نمی کنه!
- نــــه ، اون داره صحبت می کنه
- کدوم؟
- اون دیگه
- اون آقائه رو میگی؟
- بله اون آقائه که اون بالا نشسته؛ داره حرف می زنه!
من دیگه حرفی ندارم
+ قدیم ترا می گفتن رطب خورده کی کند منع رطب!
جدیدا باید بگن دیگری رطب خورده کی کنی منع رطب
مثل بعضی آدم ها که به گناه دیگران به حرف دیگر آن نه گوش می دهند و نه توجه می کنند. شاید اونها هم بچ....!