فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت چيست؟
فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر
فطرت انسانی چیز خاصی نیست که بشود آن را مثل قلب و کلیه و غیره به کسی نشان داد بلکه فطرت همان آفرینش خاص الهی است که فقط به انسان داده شده و به هیچ موجودی قبل از انسان داده نشده است.
این آفرینش چند ویژگی دارد:
1- برای اولین بار به انسان داده شده
2- دین الهی منطبق با آن است
3- هرگز از بین نمی رود ولی ممکن است زیر لجن زار گناه دفن شود
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
امام صادق (ع) از پدرش نقل ميكند كه فرمود: كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست. الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1 ؛ ص131

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غیرت» ثبت شده است

دید مردی مردکی را در رهی                   همسرش، آرایشش همچون پری

گفت ای آقا اجازه می دهی                     این عروسک را که با خود می بری

گوشه چشمی به ما نازک کند                  یا نگاهش من کنم از دلبری؟!!

گفت ای مردک چه می گویی سخن         تو الاغی یا که گاوی یا خری؟؟

همسرم را از چه رو کردی خطاب             قصد دعوا کرده ای یا توسری؟؟

گفت من قصد اجازت داشتم                     تو گرفتی حرف من را سرسری

من تعجب می کنم از حال تو                   تو چرا بر من چنین سان می پری؟

دیگران بی اذن بهره می برند                   من ادب کردم گمانم تو خری!!!*


علمای اخلاق در تعریف غیرت چنین آورده اند: غیرت یعنی تلاش در نگهداری آنچه حفظ آن چیز ضروری است. این صفت در قالب مطلوبش، از شجاعت، بزرگ منشی و قوت نفس انسان سرچشمه می ‏گیرد و یکی از «ملکه»های شریفه نفسانی ‏است.[1] اصل غیرت به دور از افراط و تفریط ها و کجروی ها، از جمله صفاتی است که موجب مباهات بوده و در احادیث، از خداوند نیز به عنوان غیرتمند یاد شده است.[2]


[1]. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ج ۱، ص 301، اعلمی، بیروت، چاپ چهارم، بی تا.

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 5، ص 535، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

+ یک اصلی وجود دارد در بین عقلای عالم به نام روح دلیل یا به قول طلبگی علی القاعده

در این مثال یعنی بی غیرتی روح دلیل (قاعده) این است: کسی حق لذت و تمتع از همسر بنده را ندارد بنابر قاعده اینگونه لذت بردن های دیگران از همسر باید مذموم باشد. اما نمی دانیم چه شده که مردها نسبت به این مسئله حساس نیستند؟؟؟ و فقط لذت را در مسئله ای خاص منحصر کرده اند؟ شاید  به دیگران کاری ندارد تا با او کاری نداشته باشند!!!!

+ در خانم ها هم وضع آنچنان مطلوب نیست. وقتی اسم زن دوم به میان می آید رگهای گردنش بیرون می زند اما پای ماهواره که می نشینند یکی یکی زن ها را به شوهرشان نشان می دهند و راجع به آرایش و اندامش و ... سخن به میان می آورند!!!!

* شعر از میثم علی زلفی

میثم علی زلفی