فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت چيست؟
فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر
فطرت انسانی چیز خاصی نیست که بشود آن را مثل قلب و کلیه و غیره به کسی نشان داد بلکه فطرت همان آفرینش خاص الهی است که فقط به انسان داده شده و به هیچ موجودی قبل از انسان داده نشده است.
این آفرینش چند ویژگی دارد:
1- برای اولین بار به انسان داده شده
2- دین الهی منطبق با آن است
3- هرگز از بین نمی رود ولی ممکن است زیر لجن زار گناه دفن شود
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
امام صادق (ع) از پدرش نقل ميكند كه فرمود: كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست. الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1 ؛ ص131

۱۰ مطلب با موضوع «برداشت هایی از روایات» ثبت شده است

روزی ابوحنیفه[1] برای ملاقات با امام صادق علیه السلام به خانه امام آمد و اجازه ملاقات خواست. امام اجازه نداد.

ابوحنیفه می گوید: دم درب، مقداری توقف کردم تا این که عدّه ای از مردم کوفه آمدند و اجازه ملاقات خواستند. به آنها اجازه داد. من هم با آنها داخل خانه شدم.

وقتی به حضورش رسیدم، گفتم: شایسته است که شما نماینده ای به کوفه بفرستید و مردم آن سامان را از ناسزا گفتن به اصحاب محمّد، نهی کنید. بیش از ده هزار نفر در آن شهر به یاران پیامبر ناسزا می گویند.

امام علیه السلام: مردم از من نمی پذیرند.

ابوحنیفه: چگونه ممکن است سخن شما را نپذیرند، در صورتی که شما فرزند پیامبر خدا هستید؟

میثم علی زلفی

چندی پیش در مباحثه ای، به سبب اختلافی که حاصل شد، نفر مقابل با استناد به روایت «اخْتِلَافُ أُمَّتِی رَحْمَةٌ»، تعدد قرائت و اختلاف امت در دین را موجب رحمت الهی به حساب آورد. بنده که شاخ هایم بیرون پریده بود. سعی کردم به توضیح این روایت برای او بپردازم.

گفتم کلمه اختلاف به دو معنی است. یکی همین معنی اختلاف که شما با آن روایت را ترجمه کرده ای. و دیگری به معنی «رفت و آمد» است کما اینکه قرآن می فرماید:«إِنَّ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ» (آل عمران۱۹۰) همانا در خلقت آسمان و زمین و رفت و آمد شب و روز روشن، دلایلى است براى خردمندان (المیزان، طباطبایی،ج۴،ص ۱۳۵)

جواب داد: به نظر من در این روایت منظور هر دوتاست!!!!!!!!!

وقتی یک نفر درس نخوانده و غیر متخصص به روایات رجوع کند و به همراه این عدم العلم کمی هم جسارت و شجاعت داشته باشد. آش همین است و کاسه همین کاسه!!

حالا بیا ده ها ساعت برایش توضیح بده متکلم نمی تواند در آن واحد کلمه ای که چندین معنا دارد را استعمال کند و منظورش همه معانی باشد. مثلا کلمه «عین» در عربی ۷۰ معنی دارد، چشم و چشمه و جاسوس و .... 

میثم علی زلفی

یکی از اطرافیان در یک پست حدیثی را نقل کردند و در ذیل آن توضیحی داده بودند که به نظرشان داشتند به مردها کمک می کردند تا زن ها را بهتر بشناسند آن هم شناختنی بر اساس روایات!!!!!؟؟؟

روایت و ترجمه و توضیح این بود:

الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: مَنِ اتَّخَذَ امْرَأَةً فَلْیُکْرِمْهَا فَإِنَّمَا امْرَأَةُ أَحَدِکُمْ لُعْبَةٌ فَمَنِ اتَّخَذَهَا فَلَا یُضَیِّعْهَا. (قرب الإسناد)

هر کس زن گرفت، باید او را اکرام کند ؛ چون زن اسباب بازی و لذت شماست. پس هر کس زن گرفت نباید او را نابود کند.

🔸 همانطور که اسباب بازی رو باید سالم نگه داشت تا بتوان ازش استفاده کرد، زن رو هم باید سالم و سرحال نگه داشت تا بتوان باهاش بازی کرد و لذت برد.
اما اگه مثل بعضی بچه ها سریع اسباب بازی رو شکستی، دیگر فردا نمی توانی باهاش حال کنی.

نقد مطلب مذکور:

میثم علی زلفی

فقط بگم هر کی دقیق نخونه باخته!

امام صادق «ع»: اى مفضّل! از چیزهایى عبرت بگیر که براى رفع نیازمندیهاى آدمى آفریده شده، و تدبیرهایى در آنها به کار رفته است: دانه براى خوراک او آفریده شده، لیکن آرد کردن و خمیر کردن و پختن آن به عهده خود انسان گذاشته شده است. کرک و پشم براى پوشش او آفریده شده، ولى زدن و رشتن و بافتن آن تکلیف خود اوست. درخت براى او آفریده شده، امّا نشاندن و آب دادن و رسیدگى به آن کارهایى است که خود باید بکند. گیاهان دارویى براى درمان او آفریده شده، لیک چیدن و ترکیب کردن و ساختن دارو از آنها به خود او واگذار شده است. و دیگر چیزها را نیز به همین گونه خواهى یافت. پس بنگر که چگونه آنچه را انسان خود نمى‏توانسته است پدید آورد خداوند پدید آورده است، لیکن در هر یک از آنها جاى کار و کوششى باقى گذاشته است، زیرا که صلاح آدمى در همین چگونگى بوده است، چون اگر این کار نیز از عهده آدمى برداشته مى‏شد، و براى او هیچ کار و شغلى باقى نمى‏ماند، انسان از ناسپاسى و سرمستى چنان‏ مى‏شد که زمین نمى‏توانست تحمّلش کند، و سرانجام به کارهایى دست مى‏زد که به تلف شدن او منجر مى‏گشت؛ بواقع اگر همه نیازمندیهاى مردمان (بى‏کوششى و کارى و زحمتى) در اختیار ایشان مى‏بود، زندگى دیگر گوارا نمى‏شد و از آن لذّتى براى هیچ کس فراهم نمى‏آمد؛ آیا ندیده‏اى که اگر کسى مهمان قومى شود و مدّتى بماند و همه آنچه مى‏خواهد از خوراک و پوشاک و پذیرایى در اختیارش باشد، از بیکارى خسته و ملول مى‏شود، و دلش مى‏خواهد خودش را به چیزى مشغول دارد؟ پس بر این قیاس کن که اگر آدمى در تمام عمر هر چه مى‏خواست در اختیار مى‏داشت به چه رنجى گرفتار مى‏شد. و حسن تدبیر در چیزهایى که براى انسان آفریده شده، در آن است که جایى براى کار آدمى در آنها باقى مانده است، تا هم از بیکارى دلگیر نشود، و هم او را از پرداختن به چیزهایى باز دارد که یا به دست نمى‏آید، یا به خیر و صلاح او نیست.
توحید مفضل ص 86


+چرا پدر و مادر ها طوری برخورد می کنند که وقتی بچه بزرگ می شود نمی فهمد که کار کردن جزء آفرینش انسان است

+ قانون هم کار زیر 15 سال را جرم می داند یعنی تا 15 سالگی علاف بچرخ بر خلاف نظام هستی تا بعدش کار بدیم دستت اگه گیر اومد! (ان شاء الله چینی ها جا ما کار می کنن)

از قدیم گفتن کار جوهره ی مرده!

میثم علی زلفی

بهترین شکر الحمدالله است
از حضرت على علیه السلام نقل شده است که فرموده اند:
هرگاه براى رسول خدا صلى الله علیه و آله کارى پیش مى آمد که وى را شاد و مسرور مى ساخت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در ستایش و شکر به درگاه خداوند متعال مى فرمود:

َالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَات‏

سپاس و حمد مخصوص خدایى است که به سبب او کارهاى خوب و شایسته صورت مى گیرد.
و هنگامى که در کارى ، براى پیامبر ناراحتى و افسردگى پیش مى آمد مى فرمود:

َالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَال‏
سپاس خداى را در هر پیشامد بد و ناگوار و ناراحت کننده


در صدر اسلام مسلمانها عادت کرده بودند وقتى به یکدیگر مى رسیدند پس از سلام کردن ، از حال یکدیگر جویا مى شدند و احوال پرسى مى کردند، به قصد اینکه آن مسلمان الحمدلله بگوید و با این احوال پرسی شکر نعمتی اتفاق بیافتد و به سبب این شکر نعمت، نعمت ها افزون شود؛ ولى این روزها ظاهرا نمى شود باین مستحب عمل کرد. چون به هر کس گفتى حالت چطور است سفره دلش را باز مى کند آنقدر از خدا و اوضاع روزگار شکایت مى کند که از گفتن احوالت چطور است پشیمان مى شوى!


+ نکند ما هم جزو ناشکران و کم کنندگان نعمت باشیم.

+ بیائیم از امروز غر زدن به خدا را با یکی دوتا شکر شروع کنیم

+ در ذیل وبلاگ ها بسیار می بینیم که دوستان بجای تشکر از کلمه ی مرسی یا ممنون استفاده می کنند. یادمان نرود تشکر بار معنای عمیق تری در فرهنگ دینی ما دارد. معنایی که در دل آن شکر و سپاسگذاری است و ما را به شکر گذاری عادت می دهد.

میثم علی زلفی

یک.

یک روز در جوانی مهمان آقا علی بن موسی الرضا بودم که دیدم در روز ولادت پیامبر مکرم اسلام گروهی در گوشه ای از صحن نشسته اند و مشغول خواندن زیارت عاشورا و روضه هستند. من هم که از این طرف و آن طرف با حرف هایی که معلوم نبود ریشه اش به کجا بند است پر شده بودم سریع به ذهنم زد که این چه کار زشتی است که این جماعت متهجر و دیوانه انجام می دهند. کمی جلوتر رفتم تا مسئول این کار را بیابم و او را نهی از منکر کنم.

میثم علی زلفی

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : ألا إنَّ شَرَّ الشّرِّ شِرارُ العُلَماءِ ، و إنَّ خَیرَ الخَیرِ خِیارُ العُلَماءِ . (١)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بدانید که بدترین بدها، عالمانِ بد و خوبترین خوب ها، عالمانِ خوبند.

عنه صلى الله علیه و آله ـ لَمّا سُئلَ عَن شَرِّ النّاسِ ـ : العُلَماءُ إذا فَسَدوا . (٢)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ در پاسخ به پرسش از بدترین مردم ـ فرمود : عالمان، آنگاه که فاسد شوند.

عنه صلى الله علیه و آله : اِعلَمْ أنَّ کُلَّ شَیءٍ إذا فَسَدَ فَالمِلحُ دَواؤهُ ، فإذا فَسَدَ المِلحُ فلَیسَ لَهُ دَواءٌ . (٣) (ضرب المثل)

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بدان، هرچه بگندد دارویش نمک است، اما اگر نمک بگندد، دارویى ندارد.

الإمامُ العسکریُّ علیه السلام : قیلَ لأمیر المؤمنین علیه السلام : مَن خیرُ خَلقِ اللّه ِ بعدَ أئمَّةِ الهُدى و مصابیحُ الدُّجى؟ قالَ : العُلَماءُ إذا صَلَحوا ، قیلَ : فمَن شِرارُ خَلقِ اللّه ِ بَعدَ إبلیسَ و فِرعَونَ و نُمرودَ ، و بَعدَ المُتَسَمّینَ بِأسمائکُم ... ؟ قالَ : العُلَماءُ إذا فَسَدوا ، هُمُ المُظهِرونَ لِلأباطیلِ ، الکاتِمونَ لِلحَقائقِ . (٤)

امام عسکرى علیه السلام : به امام على علیه السلام گفته شد بهترین مردم بعد از ائمه علیهم السلام چه کسانى هستند؟ حضرت فرمود : عالمانِ صالح. عرض شد: بعد از ابلیس و فرعون و نمرود و بعد از کسانى که نام شما را روى خود مى گذارند... بدترین خلق خدا چه کسانى هستند؟ فرمود: عالمانِ فاسد، همانان که باطلها را آشکار مى سازند و حقایق را کتمان مى کنند.

میثم علی زلفی

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

در زمان پیامبر دو نفر بنام هیث و ماتع در مدینه زندگی می کردند. این دو آدمهای هرزه ای بودند و همواره سخنان زشت می گفتند و مردم را می خنداندند و عفت کلام را مراعات نمی کردند.
روزی این دو نفر با یکی از مسلمانان سخن می گفتند و رسول خدا صلی الله علیه و آله در چند قدمی آنها، سخن آنها را می شنید که می گفتند: هنگامی که به شهر طائف هجوم بردید و آنجا را فتح نمودید، در آنجا در کمین دختر عیلان ثقفی باش ، او را اسیر کرده و برای خود نگه دار که او زنی خنده رو، درشت چشم ، جاافتاده ، کمر باریک و قد کشیده است ، هرگاه می نشیند با شکوه جلوه می کند و هرگاه سخن می گوید، سخنش دلربا و جاذب است ، رخ او چنین و پشت رخ او چنان است و...!
با این توصیفات آن مسلمان را تحریک کردند، پیامبر فرمود: من گمان ندارم که شما از مردانی که میل جنسی به زنان دارند باشید، بلکه به گمانم شما افراد سفیهی که میل جنسی ندارند باشید (یعنی عنین )، از این رو زیبائیهای زنان را (بدون آن که خود لذت ببرید) به زبان می آورید (و موجب آلودگی دیگران می شوید).
آنگاه پیامبر آنها را از مدینه به سرزمین ((غرابا)) تبعید کرد، آنها فقط در هفته ، روز جمعه برای خرید غذا و لوازم زندگی ، حق داشتند به مدینه بیایند.

روايت بحث هاي زيادي را بدنبال دارد اما از اين ميان چند مطلب بيشتر به چشم مي خورد:

میثم علی زلفی

آینه شو ، جمال پری طلعتان طلب   جاروب زن به خانه و پس میهمان طلب

میثم علی زلفی

یا رسول الله آمدن شما و فرزند صالحتان امام صادق علیه السلام به این جهان را به همه ی مردم دنیا تبریک عرض میکنم چه آنان که قدر شما را شناختند و چه آنانکه قرار است بشناسند.


به یمن این روز برداشت هایم از یک روایت حضرت رسول را با شما شریک می شوم.

میثم علی زلفی