فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت چيست؟
فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر
فطرت انسانی چیز خاصی نیست که بشود آن را مثل قلب و کلیه و غیره به کسی نشان داد بلکه فطرت همان آفرینش خاص الهی است که فقط به انسان داده شده و به هیچ موجودی قبل از انسان داده نشده است.
این آفرینش چند ویژگی دارد:
1- برای اولین بار به انسان داده شده
2- دین الهی منطبق با آن است
3- هرگز از بین نمی رود ولی ممکن است زیر لجن زار گناه دفن شود
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
امام صادق (ع) از پدرش نقل ميكند كه فرمود: كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست. الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1 ؛ ص131

به امید خدا امروز صبح با خانواده راهی دیار عشق، مشهدالرضا هستیم.

سعی می کنم از شما هم یادی کنم.

ای که دستت می‌رسد کاری بکن (یا علی بن موسی الرضا)   پیش از آن کز من نیاید هیچ کار.

امیدوارم قبل از شکلات پیچ شدن بتونیم برای امام زمانمون یک کاری بکنیم.

تا چند روزی پاسخ گوی اعمالم در وبلاگ نیستم.

(البته شما که غریبه نیستید بنده فکر نمی کنم بتوانم پاسخ گوی هیچکدام از اعمالم باشم، نه الآن و نه در آینده ، نه به شما و نه به هیچ کس دیگری)

میثم علی زلفی


اگر فطرت را ویژگی های مشترک انسانی بدانیم با وجود اینکه این تعریف از نظر بنده دقیق نیست. و غریزه را همان فصل مشترک انسان و حیوان.

درک همین مسئله ی ساده و توجه به لوازمات این حرف ما را لااقل یک قدم به سمت زندگی انسانی پیش می برد. (نگفتم زندگی الهی یا اسلامی که این مسئله قدم های دیگری می خواهد) دقت شود.
این قسمت را با مثال توضیح می دهم:
می خواهیم راجع به محبت صحبت کنیم آیا محبت فطری است یا غریزی؟؟ (لطفا جواب خودتان را انتخاب کنید)

میثم علی زلفی

گفتی که گنه کنی به دوزخ برمت // این را به کسی گو که تو را نشناسد.

امشب و شبه های قدر وقتی خواستیم به هم دعا کنیم:
1- قبل از هر چیز حتی قبل از دعا برای ظهور امام زمان از خداوند بخواهیم که همه ی گناهانمان را ببخشد. شاید در بین آنها گناهی باشد که دعایمان را حبس کرده باشد. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاء
2- لطفا و خواهشا مثل حضرت زهرا به اسم و نشان برای هم دعا کنیم. بزرگترین حُسن این کار اینه که انسان رو از بی تفاوتی نسبت به اطرافیانش خارج می کنه. اگه امشب نمی دونستیم برای صمیمی ترین افراد زندگیمون چه دعایی کنیم یا نمی تونستیم دعا کنیم بهتره تو سبک زندگیمون یک تجدید نظر جدی بکنیم. پس امشب کلی گویی ممنوع باشه و با جزئیات دعاکنید. مثلا بگیید خدایا فلانی پسر فلانی مشکل کار دارد کار شرافتمندانه براش مهیا کن. یا برای فلانی دختر فلانی همسر شایسته ای قسمت کن. یا بگید خدایا آقای زلفی صاحب وبلاگ فطرت الهی رو در مسیر فطرت الهی قرار بده و عاقبتش رو ختم بخیر کن.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
میثم علی زلفی

بعضی ها هستند که هنوز یک دور بحار الانوار را نخوانده اند...

یا لااقل یک بار اصول کافی را ندیده اند....

یا لااقل یک بار قرآن را کامل نخوانده اند...

یا لااقل یک بار ترجمه ی قرآن را نخوانده اند ....

اصلا همه ی اینها هیچ لااقل نمی داند به چه کتبی باید رجوع کند تا آیات و روایاتِ موضوع مورد بحث خودش را پیدا کند و بخواند اما خیلی محکم نظر اسلام را بیان می کند.


می خواستم به بعضی از کسانی که ادعا دارند حرفشان حرف اسلام است بگویم اگر جرات دارید در ماه مبارک رمضان که در آن نسبت ناروا دادن به خدا و پیامبرش روزه را باطل می کند ،ادعای اسلامی بودن نظرتان را بیان کنید. که یاد داستانی افتادم و از سادگی خودم خنده ام گرفت.

برای شخص ساده ای تعریف می کردند: دیشب ساعت 3 تا 5 صبح دزدی به خانه ی فلانی رفته و تمام اموالش را ربوده است.

مرد ساده با شنیدن این ماجرا با تعجب گفت: پس آقای دزد با این حساب احتمالا فرصت نکرده است نماز شبش را بخواند!


+بخشی از مباحثات فطرت با آ‌قای اسد نژاد

+در این شبها ما را دعا کنید

+ ذیل این مطلب در کامنت ها بحث نسبتا مفصلی اتفاق افتاده است که مربوط به فطرت است.

میثم علی زلفی

بررسی فقهی نظر همه محترم است؟

چند تذکر:

1-    در ابتدا باید گفت که این نوشتار ادعا ندارد که مطلب ذکر شده حرف اسلام است ولذا تنها قصد شکافتن مسئله و توجه به ابعاد این نظریه و بررسی صحت و سقم این مطلب در حالات مختلف را دارد.

2-    طبق نظر تمامی علماء، احکام اسلام (حرمت و وجوب و .... ) ریشه در مصلحت و مفسده دارد و اما اینکه این مصلحت و مفسده ها در نظر شارع چه بوده است موضوع بحث این نوشته نیست. و لذا هرجا سخن از مفسده می شود منظور نوشتار همان حرام هایی است که اسلام از آنها نهی کرده است‌. (چرا که این حرام قطعا ریشه در مفسده ای داشته است که اسلام از آن نهی کرده است.)

3-    این نوشتار در مقام ثبوت بحث می کند نه در مقام اثبات. اگرچه تمام فرض های مقام ثبوت در مقام اثبات نیز موجود است.

میثم علی زلفی

به نظرم آنچه امروز متدینین ما در رگها و گوشت و پوستشان کمتر دیده می شود انس با ذکر است، امروز متدینین ما دلواپس فضای فرهنگی هستند دلواپس پاسخ به پست هایشان هستند دلواپس هواداران خود در تلگرام یا دیگر شبکه های اجتماعی هستند، دلواپس هدایت دیگران هستند، دلواپس محیط زیست هستند، دلواپس سیاست خارجی هستند و دلواپس هزاران چیز دیگر، اما...

اما دلواپس رابطه خودشان با خدای خودشان نیستند، دلواپس ویتامین های معنوی خونشان نیستند. ویتامین هایی که در بزنگاه های گرفتاری دستشان را می گیرد.

آیا تمرین کرده ایم که در همه ی گرفتاری ها اول به خدا رجوع کنیم. لازمه ی این کار همانطور که بزرگان گفته اند تداوم و انس با ذکر است.

آقاى صانعى از شاگردان و یاران امام خمینى (ره) نقل کرده اند پس از آنکه امام از زندان آمدند و درسها را شروع کردند یک روز بعد از درس به منزل ایشان رفتم و اشکال درسى مطرح کردم ولى دیدم امام جواب ندادند بلند شدم و آمدم بیرون و خیلى ناراحت بودم که امروز چطور شد که امام بمن جواب ندادند با آنکه همیشه جواب اشتباهات ما را مى دادند؟ امام دو ساعت بعد به اخوى خود فرموده بود که من آن وقت روى حساب مریضى صبیه ناراحت بودم و جواب ایشان را ندادم ولى فردا در درس جواب ایشان را مى دهم .
مریضى صبیه امام قصه جالبى دارد:

وقتى صبیه امام مریض شدند یک شوراى پزشکى در قم تشکیل شد و تقریبا به امام جواب یاس دادند و حتى به امام عرض کردند که یا باید مادر بمیرد و بچه بماند و یا بچه از بین برود و مادر بماند این طور نقل مى کنند که امام فرموده بود که من الان اظهار نظر نمى کنم که کدام فداى کدام بشود یکى دو ساعت صبر کنید من جواب مى دهم که عمل جراحى انجام بگیرد یا نه امام که تازه از زندان آمده بود بلافاصله اخوى را خواستند و فرمودند که امشب عده اى از آقایان طلبه ها را در منزلتان خبر کنید و یک ختم ( امن یجیب ) بگیرید و مخصوصا آقاى قاضى (همان آیت الله قاضی استاد علامه و آیت الله بهجت و ...) هم بیاید و دعا کند مرحوم قاضى که عموزاده علامه طباطبائى بود و از رفقاى امام بود بسیار اهل ذکر و دعا و اوراد بود. ایشان در زمان طلبگى هم یک پیشگوئى هایى داشت و به امام گفته بود که شما بعدا جزء زعماء،خواهید شد، ایشان و عده اى از طلبه ها آمدند و ختم ( امن یجیب ) گرفتیم ختم که تمام شد از بیمارستان نکوئى قم به منزل امام تلفن کردند که معجزه آسا حال صبیه عوض شده ، و فعلا نیازى به عمل جراحى نیست و بعد از چند روز حال ایشان خوب شد و از بیمارستان مرخص شدند در صورتى که دو ساعت قبل، شورا تصمیم گرفته بود که عمل جراحى خطرناکى را انجام بدهد.


مردان علم در میدان عمل ج 1 (نمونه اى از اعتماد و اتکال شدید امام خمینى به خداى سبحان)

سرگذشتهاى امام خمینى ج 3،ص 36 .

میثم علی زلفی

از آنجا كه مطالب كتب مطرح شده را قبل تر خودم خوانده ام قصد داشتم كتاب عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل براي شما معرفي كنم منتها نسخه اي قابل دانلود پيدا نكردم.

وقتي در بين كتب آقاي سبحاني گشتم ديدم بخش زيادي از آن مطالب در كتاب ديگري موجود است ضمن اينكه كتاب سيره پيشوايان ايشان نيز به اين كتاب دوم ضميمه شده است.


كتاب اصول عقاید اسلامی و نگاهی به زندگانی پیشوایان معصوم علیه السلام تالیف جعفر سبحانی.

اين كتاب با زباني ساده و علمي به بيان اصول عقايد شيعه پرداخته است. اگرچه ممكن است بخشي از استدلال

هاي اين كتاب از نظر مخالفين مورد خدشه باشد. اما به نظر بنده اين كتاب ارزش چندبار خوانده شدن را دارد. (مخصوصا اگر همان كتاب عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل را تهيه كنيد)

اما قسمت دوم اين كتاب نيز شما را مختصري با زندگاني اهل بيت آشنا خواهد كرد.

لطفا براي خواندن اين كتاب وقت و حوصله صرف كنيد و قصد نداشته باشيد اين قبيل كتاب ها را مثل رمان بخوانيد.


دریافت اصول عقاید اسلامی pdf
حجم: 1.54 مگابایت

دریافت اصول عقاید اسلامی نسخه اندرويد 2 به بالا
حجم: 4.68 مگابایت


میثم علی زلفی

مقدمات بحث:

گاهي اوقات مكلف در انجام دو تكليف گرفتار مي شود به طوريكه اگر قصد انجام هر كدام را داشته باشد يكي از دو تكليف را دست خواهد داد. مثلا : فرض كنيد نامحرمي در حال غرق شدن است و فقط شمائيد كه آنجا حاضريد.

 اينجا مكلف دو وظيفه دارد: از يك طرف لمس نامحرم حرام است و از طرفي نجات جان غريق واجب است.

اگر مكلف غريق را نجات دهد مجبور است نامحرم را لمس كند و اگر بخواهد نامحرم  را لمس نكند شخص غرق خواهد شد. به اين حالت تزاحم در تكليف گفته مي شود.

در زندگي عادي و خارج از فضاي تكليف هم تزاحم رخ مي دهد مثلا در يك ساعت خاص  بايد براي گرفتن پايان كار به شهرداري برويد و در همان ساعت جلسه اولياء و مربيان هم داريد. اينجا با حضور در يكي قطعا حضور ديگري منتفي است.

روش رفع تزاحم:

سوال مهم اين است كه در زمان رخ دادن تزاحم به كدام وظيفه و تكليف عمل كنيم؟

علماء براي حل تزاحم راهكارهايي داده اند كه فعلا در مقام بيان آن نيستيم. اما يكي از ملاك هاي ترجيح كاري بر ديگري، مسئله اهم و مهم است. (همان كاري كه همه ي عقلاء عالم آن را انجام مي دهند، يعني كار اهم را انجام مي دهند و كار مهم را ترك مي كنند. چون در وضعيتي قرار گرفته اند كه انجام هر دو ممكن نيست و لذا بايد كار مهم را ترك كنند.)


استدلال اول:

امروز در وضعيتي قرار گرفته ايم كه مسئله حج با اصل عزت و كرامت ما در تزاحم قرار گرفته است. يعني يا بايد حج برويم و عزتمان را پامال كنيم و يا عزتمان را حفظ كنيم و حج را ترك كنيم (كه اين ترك منجر به تعطيلي آن مي شود نه اينكه ما آن را تعطيل كرده باشيم) در اين تزاحم دو طرف داريم:

1- حفظ عزت و كرامت         2- انجام حج واجب

میثم علی زلفی

خدايا مي خواستم روز معلم رو بهت تبريك بگم ديدم شايد بي معنا باشه به كسي كه هر روز دارم به خاطر مربي بودنش بهش تبريك مي گم و تشكر مي كنم تو يك روز خاص تبريك بگم. مگر خدايا تو، فقط يك روز خاصي مربي من هستي و بودي كه فقط اون روز تو رو مربي خودم بدونم. مگه نه اينه كه اين همه دعواي ما با ديگران سر همين شرك در ربوبيته.

مگر نه اينه كه خيلي ها ميگن دست خدا بسته است. به اين معنا كه خدا دنيا رو خلق كرده و ديگه كاري به ماها نداره. پس چرا يك روز خاص رو برات لحاظ كنم. بايد هر روز به اين فكر باشم كه تو مربي مني!

ما بايد هر روز بگيم الحمد لله رب العالمين. خدايا شكرت كه تو مربي عالمي . يعني تويي كه هر رشد و پرورشي تو عالم هست از توست.

اين تو بودي كه من رو از توي يك فاميل طاغوتي بيرون كشيدي و دستم رو گذاشتي تو دست الميزان، بعد آورديم بالا، دستم رو گذاشتي تو دست يك دوست خوب ، بد آورديم حوزه، بهترين اساتيد رو جلوي پام قرار دادي، يك همسر خوب كه در خواب هم نمي ديدم قسمتم كردي، تو زندگي با تمريناتت بزرگ و بزرگترم كردي، صبورم كردي ، مهربونم كردي، دختر بهم دادي و يادم دادي كه دختر مثل گل لطيفه، اسمش رو گذاشتم فاطمه به عشق مادرم زهرا، حالا كه بعد از چند سال دوباره زندگيم داره وارد مرحله ي جديدي از تمرينات ميشه دوباره يك دختره ديگه نصيبم كردي! عارفه خانم، عزيز دل بابا...

خدايا شكرت رو تا كي به جا بيارم و با چه بياني! اي كاش قلم يك اهل فقه و فلسفه مي توانست احساساتش را بيرون بريزد! اي كاش....

+ بعد نوشت: از همه ي كساني كه علني و پنهاني تبريك گفتن تشكر مي كنم و براشون از صميم قلب دعا مي كنم اگر ازدواج نكردن به زودي متاهل بشن و اگر فرزند ندارند خدا به زودي روزيشون بكنه

+ بعدتر نوشت: با تذكر صحيح يكي از خوانندگان اين عبارت «مگر نه اينه كه يهوديا ميگن دست خدا بسته است.» به اين عبارت «مگر نه اينه كه خيلي ها ميگن دست خدا بسته است.» تغيير كرد.

میثم علی زلفی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
میثم علی زلفی