فیلم های اکشن و به اصطلاح بزن بزن درتقابل شخصیتِ خوب و بد داستان یک سکانس کلیشه ای و تکراری دارند. در آخرین سکانس ها وقتی شخصیت خوب بر بد غلبه پیدا می کند می بینید که تقریبا در 99.9 موارد شخصیت بد هیچگاه به دست شخصیت خوب از بین نمی رود بلکه این خود شخصیت بد است که باعث هلاکت خودش می شود.
در این منش لطایفی هست از جمله اینکه:
انسان به مقتضای انسان بودنش موجودی است که فطرتا از قتل و خونریزی و جنایت گریزان است و لذا باید صدها ساعت فیلم های خشن هالیوود و بقیه ی سینما ها را ببیند و صدها جنایت ریز و درشت انجام دهد تا به مرز قتل و جنایت و آدم کشی برسد.
در نظر تمامی انسان ها انسان خوب مظهر لطف و عطوفت و رحمت است و اگر قتلی هم مرتکب شود یا خودش عامل نبوده و یا دلیل دیگری سبب این قتل شده است. بر فرض اینکه چنین انسانی قتلی را هم مرتکب شود هیچگاه از مُردن آن شخص خوشحال نمی شود بلکه بخاطر دفع شر اوست که شادمان است.
این مسئله خود نشان از یک حقیقت واحد دروجود همه ی انسان ها دارد که کارگردانان آن را وسیله ای برای جلب رضایت بیننده خود می کنند. حقیقتی که نمی تواند متاثر از تربیت باشد چرا که هزاران مکتب فکری متفاوت در عالم و جود دارد و در بین همه ی مکاتب، تفکرات واحد زیادی را می توانیم بیابیم. که با این حساب اگروحدت فقط وابسته به تربیت باشد و چیز واحدی از درون انسان بر این وحدت دلالت نکند این وحدت امکان پذیر نیست (این قسمت یک کم فلسفی است برای توضیح بیشتر به ادله چامسکی درباب فطری بودن زبان رجوع شود)
مثال دیگر ضرب المثل معروف «هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی» است.
حال برگردیم به فیلم و ربط آن به بحث:
وقتی ما بدی می کنیم اثر این بدی اول به خودمان بر می گردد و به مرور زمان سبب هلاکت خودمان می شود. شما می بینید که در آخر کار خوبی نیست که بدی را از بین می برد بلکه بدی است که با دست خود خودش را از بین می برد.خوبی فقط صبر و مقاومت می کند. رابطه ی ما با خدا هم همینطور است.
خدا مهربانی می کند هی ما خط و نشان می کشیم
خدا مهربانی می کند اما ما گناه می کنیم
خدا مهربانی می کند ما گستاخی را بیشتر می کنیم
خدا مهربانی می کند ما در ردش حرف می زنیم
آخر کار هم وقتی داریم در دره می افتیم می گوید دستت را بده تا نجاتت بدهم .
آن وقت ما چه می کنیم؟
ما هم دستش را می گیریم اما نه برای این که خود را بالا بکشیم بلکه برای اینکه او را پرت کنیم اما غافل ازا ینکه نمی شود خدا را ، نور خدا را خاموش کرد.
پس تا آخر فیلم نرسیده به بدی های خود که نتیجه اش ظلم به خود ماست اعتراف کنیم و از اثر گذار عالم بخواهیم تا آنها را به خوبی تبدیل کند.
اَللّهُمَّ لا اَجِدُ لِذُنُوبی غافِراً، وَلا لِقَبائِحی ساتِراً، وَلا لِشَیء مِنْ عَمَلِی الْقَبیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ لا اِلـهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ وَبِحَمْدِکَ ظَلَمْتُ نَفْسی، وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلی وَسَکَنْتُ اِلى قَدیمِ ذِکْرِکَ لی وَمَنِّکَ عَلَیَّ. (فرازی از دعای کمیل)
+ چقدر دلم هوس دعای کمیل کرده
+بخشی از مباحثات فطرت با آقای اسد نژاد