فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت چيست؟
فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر
فطرت انسانی چیز خاصی نیست که بشود آن را مثل قلب و کلیه و غیره به کسی نشان داد بلکه فطرت همان آفرینش خاص الهی است که فقط به انسان داده شده و به هیچ موجودی قبل از انسان داده نشده است.
این آفرینش چند ویژگی دارد:
1- برای اولین بار به انسان داده شده
2- دین الهی منطبق با آن است
3- هرگز از بین نمی رود ولی ممکن است زیر لجن زار گناه دفن شود
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
امام صادق (ع) از پدرش نقل ميكند كه فرمود: كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست. الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1 ؛ ص131

تا ديروز فكر مي كردم گزارش گري كار گويندگان خبر و فوتبال و امثال اينهاست. و اهل علم كارشان به چالش كشيدن حرفها و حركت به سمت حقيقت اشياء و حروف است. اما امروز صفحات وبلاگ و كتاب هاي زيادي را مي بينيم كه پر از گزارشات حوادث و حرف هاي فلاني و بهماني است. در حوزه هم با پديده ي نو ظهور مبلغان ديني مواجهيم. مبلغاني كه گزارشگران دين و نظرات علماء اند. در همه ي اين گروه ها يك وجه مشترك وجود دارد و آن عالم دانستن خود است. حال آنكه گزارشگر فقط گزارشگر است. اما عالم هم عالم است و هم گزارشگر علم خود. اين دسته دوم يعني علماء در حوزه به نام مجتهد و در دانشگاه به نام دكتر شناخته مي شوند. مجتهد يعني كسي كه خودش مي تواند حرف دين را استخراج كند و دكتر يعني كسي كه حرف جديد و دكتريني براي حوزه ي علمي خود داشته باشد. اينكه چقدر در دانشگاه دكتر هاي ما اهل دكترين هستند در هاله اي از ابهام است. لااقل براي بنده اما اگر يك چيز حوزه لااقل درست باشد همين قاعده و قانون اجتهاد است. كه كسي به اين راحتي به آن دست پيدا نمي كند. (متاسفانه بخاطر همين راحتي دكترا در دانشگاه عده اي از حوزوي ها علاقه مند به طي كردن مدارج علمي بعد از سطح2 (ليسانس حوزه) در دانشگاه ها هستند كه اين خود مشكل ديگري است)

اما همانطور كه گزارشات وبلاگي از حرف فلان دانشمند و فيلسوف و ... براي جو و فضاي فرهنگي ما مسموميت آفرين است. گزارشگري طلبه ها از دين هم مي تواند براي فرهنگ ديني جامعه مسموميت آفرين باشد. البته نمي خواهم بگويم اين گزارشگري به همان اندازه ي گزارش يك وبلاگ نويس از بخش هايي از يك كتاب مثلا آيات شيطاني ضرر آفرين است اما اگر اين گزارشگري مديريت نشود خطراتي دارد.

گزارشگري محاسني دارد و معايبي!

مي توان از محاسن آن، رسانده شدن پيام دين به مردم و جلوگيري از هدر رفتن نيروهاي حوزوي اي كه توان مجتهد شدن را ندارند بر شمرد.

اما از معايب آن مي توان انتقال اشتباه پيام هاي دين، پا فشاري بر موضع هاي غلط و اصرار بر ديني بودن آن، عدم توانمندي در پاسخ به شبهات وارده به مسئله ي مطرح شده و در نتيجه ذبح شدن حرف درستي كه گوينده آن را بيان كرده است و غيره را برشمرد.

لذا به نظر مي رسد به عنوان يك راهكار ميان مدت، تبليغ طلبه هاي غير مجتهد مي تواند جوابگوي نياز هاي جامعه باشد اما در بلند مدت خسارت هاي خودش را خواهد داشت. به اين شرط كه:

اين مبلغين فقط قصد تبليغي داشته باشند و قصد ادامه تحصيل و حركت به سمت اجتهاد را نداشته باشند.

اما اگر قصد اجتهاد دارند، اين تعاملات با مردم به پخته تر شدن آنها كمك بسياري مي كند و همانطور كه در روايات هم آمده ميان مردم بودن و از درد آنها با خبر بودن و از حرف آنها مطلع بودن سبب مي شود تا مجتهد بهتر بتواند به مردم در دينشان و زندگيشان كمك كند.

البته اگر مبلغي از بنيه ي تقوايي بالايي برخوردار باشد و در بيان مسائل از تقواي علمي لازم برخوردار باشد. آفت ذكر شده به حداقل مي رسد. مثلا در بيان مسائل فقط گزارشگر باشد و قصد فتوا و بيرون كشيدن مسائل حاشيه اي را نداشته باشد. اما به نظر مي رسد اگرچه تقوا ميسر باشد اما نمي توان به اشخاص گفت نسبت به مسائل نظرتان را نگوئيد و لذا راه فراري از مجتهد بودن اهل تبليغ نداريم مگر مبلغين را در حد بيان احكام و اصول كلي فكري و مشي دين آموزش بدهيم و از آنها بخواهيم از اين حد پا را فراتر نگذارند.

نظرات  (۳)

۲۰ آذر ۹۴ ، ۲۳:۵۱ خیالِ دست

اجتهاد موضوعی است که در فقه موضوعیت دارد، لذا هیچ ضرورتی ندارد که یک مجتهد در کلام، تفسیر، عرفان، تاریخ و ... هم متخصص باشد. بسیاری از سؤالات دینی در جامعه سؤالات فقهی نیستند و به حوزه‌های دیگر مربوط می‌شوند. بنابراین مجتهد بودن یا نبودن کسی که قرار است پاسخگوی چنین سؤالاتی باشد چندان اهمیتی ندارد. آنچه مهم است این است که او در حوزه‌ی سؤال صاحب نظر و تخصص باشد.

پاسخ:
اولا اجتهاد در فقه به اجتهاد در حداقل ده شاخه علمي ديگر گره خورده است كسي نمي تواند خودش را مجتهد بداند مگر در كلام و تفسير و علم رجال و تاريخ اسلام و ... صاحب نظر باشد.
ثانيا علوم ديگر هم همين قاعده را دارد منتهي به جاي اجتهاد دكترا دارند. از طرفي صحبت ما در مورد علوم انساني است و عواقب فرهنگي آن. آيا منكر اين هستيد كه گزارشگر بودن دو وجه دارد گزارشگر و بلند گوي نظريات ديگران و بلندگوي نظرات معصومين.
به هر حال صرف گزارشگري براي انسان بي تفاوت مشكلي ندارد اما كسي كه دغدغه داشته باشد و نگران عواقب حرف هايش و كار هايش براي ديگران و خودش باشد اگر نگويم گزارشگري كار دل نچسبي است لااقل شكل آن به گونه اي ديگر از اين سبك رايج در شبكه هاي مجازي تغيير خواهد كرد.
ثالثا فكر نمي كنم هيچ حوزه اي از زندگي انسانيِ مرتبط با علوم انساني باشد كه به دين ربطي نداشته باشد. لااقل اسلام چنين ادعايي دارد. بنابر اين در تمام زمينه هاي علوم انساني شخص بايد از يك جامعيت و پختگي كافي بر خوردار باشد. مگر اينكه منظور شما از عدم نياز همان حالتي باشد كه شخص در مرور زمان و با پاسخگويي هاي مختلف به يك اجتهاد نصفه و نيمه دست پيدا مي كند.
۲۲ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۴ خیالِ دست

فقط قسمت «اولا» پاسخ شما جواب حرف من بود. من درباره‌ی علوم دیگر یا علوم انسانی حرفی نزدم.

حرف من روشن بود: نقد من به این صحبت شما است که اجتهاد را لازمه‌ی تخصص در همه‌ی شاخه‌های علوم دینی می‌دانید. عرض من این بود که اجتهاد فقط برای فقه تخصص به‌شمار می‌آید. به‌عنوان مثال آقایان محسن قرائتی و رسول جعفریان تا جایی که من خبر دارم مجتهد نیستند ولی به‌ترتیب در تفسیر و تاریخ متخصص محسوب می‌شوند. با این معیاری که شما قرار داده‌اید (که گزارشگر یا مبلّغ باید مجتهد باشد) این دو نفر حتی در موضوعات تخصصی‌شان هم نمی‌توانند ادعایی داشته باشند. در حالی که بسیاری از مجتهدین در تفسیر و تاریخ به اندازه‌ی این دو نفر تخصص ندارند. منکر این نیستم که یک مجتهد لزوماً اطلاعات تفسیری و تاریخی دارد ولی حرفم این است که یک مجتهد لزوماً مفسّر و مورّخ نیست و اگر مبنا اجتهاد باشد بعضی از مفسّرین و مورّخین خارج از گود می‌مانند.

پاسخ:
اگر کسی با این معنا از گود خارج شود اهمیتی ندارد و این حرف نمی تواند دلیلی بر عدم لزوم اجتهاد در بیان مطالب و همه ی علوم دانست.لذا جواب بیشتر احساسی و جدلی است تا برهانی.
آقای قراءتی و رسول جعفریان هم مجتهد هستند. و فرقشان با بسیاری از مبلغان همان وجهی است که بنده بیان کردم و آن این است که جز در حیطه ی خود صحبت نمی کنند. مثلا آقای قراءتی راجع به فلان بحث فقهی نظر نمی دهد و یا فلان نکته ی خاص تاریخی و همین طور آقای جعفریان در تفسیر نظری نمی دهد.
اما کسانی مثل زیبا کلام که فکر می کند وظیفه ی ابلاغ هر تفکری را دارند و اجتهاد را شرط نمی داند و صرف کمی وقت در فهم یک مطلب را برای بیان آن کافی می داند در هر حیطه ای از سبزی خوردن تا هسته ای و فلسفه و فقه و تاریخ و ... نظر می دهد و نتیجه اش همین کاریکاتور خنده داری است که از استاد دانشگاه درست شده است.
سلام علیکم. خدا قوت
در نوشته های وبلاگی که فضا و زمان تنگ نیست بهتر آن است برای هر موضوع پستی جداگانه نوشت تا مراد، ناقص و نامفهوم نماند. در این نوشته به چند موضوع اشاره کرده اید و آن را ناقص رها کرده اید.
 بیان نظر مجتهد توسط مبلغ هر چند آن نظر از دید دیگران غلط باشد، عیب نیست. مانند بیان حکم به واجبی است که دیگر مجتهدان آن را حرام می دانند.
«پا فشاری بر موضع های غلط» نیز همینگونه است.
مشکلی نیست که مبلغ در مسیر اجتهاد قدم بردارد فقط باید بداند تا مجتهد نشده مبلغ نظر مجتهدان است و اگر مجتهد هم شد در کنار نقل نظر دیگران اجازه دارد که نظر خود را هم بیان کند.
پاسخ:
عليكم السلام
از وقتي كه گذاشتيد تشكر مي كنم
ان شاء الله اگر وقت بود آن ها را تفكيك مي كنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی