فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت چيست؟
فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر
فطرت انسانی چیز خاصی نیست که بشود آن را مثل قلب و کلیه و غیره به کسی نشان داد بلکه فطرت همان آفرینش خاص الهی است که فقط به انسان داده شده و به هیچ موجودی قبل از انسان داده نشده است.
این آفرینش چند ویژگی دارد:
1- برای اولین بار به انسان داده شده
2- دین الهی منطبق با آن است
3- هرگز از بین نمی رود ولی ممکن است زیر لجن زار گناه دفن شود
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
امام صادق (ع) از پدرش نقل ميكند كه فرمود: كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست. الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1 ؛ ص131

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فطرت» ثبت شده است


اگر فطرت را ویژگی های مشترک انسانی بدانیم با وجود اینکه این تعریف از نظر بنده دقیق نیست. و غریزه را همان فصل مشترک انسان و حیوان.

درک همین مسئله ی ساده و توجه به لوازمات این حرف ما را لااقل یک قدم به سمت زندگی انسانی پیش می برد. (نگفتم زندگی الهی یا اسلامی که این مسئله قدم های دیگری می خواهد) دقت شود.
این قسمت را با مثال توضیح می دهم:
می خواهیم راجع به محبت صحبت کنیم آیا محبت فطری است یا غریزی؟؟ (لطفا جواب خودتان را انتخاب کنید)

میثم علی زلفی

بعضی ها هستند که هنوز یک دور بحار الانوار را نخوانده اند...

یا لااقل یک بار اصول کافی را ندیده اند....

یا لااقل یک بار قرآن را کامل نخوانده اند...

یا لااقل یک بار ترجمه ی قرآن را نخوانده اند ....

اصلا همه ی اینها هیچ لااقل نمی داند به چه کتبی باید رجوع کند تا آیات و روایاتِ موضوع مورد بحث خودش را پیدا کند و بخواند اما خیلی محکم نظر اسلام را بیان می کند.


می خواستم به بعضی از کسانی که ادعا دارند حرفشان حرف اسلام است بگویم اگر جرات دارید در ماه مبارک رمضان که در آن نسبت ناروا دادن به خدا و پیامبرش روزه را باطل می کند ،ادعای اسلامی بودن نظرتان را بیان کنید. که یاد داستانی افتادم و از سادگی خودم خنده ام گرفت.

برای شخص ساده ای تعریف می کردند: دیشب ساعت 3 تا 5 صبح دزدی به خانه ی فلانی رفته و تمام اموالش را ربوده است.

مرد ساده با شنیدن این ماجرا با تعجب گفت: پس آقای دزد با این حساب احتمالا فرصت نکرده است نماز شبش را بخواند!


+بخشی از مباحثات فطرت با آ‌قای اسد نژاد

+در این شبها ما را دعا کنید

+ ذیل این مطلب در کامنت ها بحث نسبتا مفصلی اتفاق افتاده است که مربوط به فطرت است.

میثم علی زلفی

در ادامه ی اشکالات بر منبع بودن فطرت گروهی به برخی آیات قرآن تمسک می کنند. از جمله ی این آیات آیه ی 78 سوره نحل است. این افراد اینگونه استدلال می کنند.

بیان اشکال:

خـداوند در سـوره نحل آیه‌ى 78 مى‌فرماید:

«و اللّه اخرجکم مـن بـطون امـّهتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السّمع و الابصر و الافئده لعلّکم تشکرون‌» (نحل‌78)

«و خداوند شما را در حالی از مادر بزاد که هیچ چیز نمى‌دانستید و براى شما گوش و چـشم و عـقل قـرار داد تا شکر نعمت او را به جا آورید».

این آیه صریحا می گوید که ما هیچ معرفتی نداریم و از همان ابتدای تولد فاقد هرگونه معرفتی هستیم و لذا ادعای وجود معرفت فطری ادعایی بی معناست.

میثم علی زلفی

از شروع بحث فطرت تا کنون ادله ای بر وجود فطرت اقامه شد و بر مباحث مطروحه اشکالاتی گرفتیم که پاسخ آن گذشت. اما در ادامه ی اشکالات وارد بر منبع بودن فطرت قصد داریم اشکالات دیگری را بیان کنیم. که یکی از این اشکالات به شرح زیر است.

اشکال: (قیاس استثنایی)

اگر گرایش به نیازها فطری اند و فطرت منبعی درونی برای درک این نیاز ها است بنابر این فطریات انسانی برای درک شدن نباید نیازمند منابع دیگر باشند حال آنکه آگاهی از نیاز فرع مواجهه با جهان بیرونی است پس فطرت و فطریاتی وجود ندارد.

توضیح اشکال:

شما فرض کنید که گرایش به نوشیدن آب دارید. اگر شما با آب مواجه نشده باشید و از آن مصرف نکرده باشید آیا می دانید که آب تشنگی شما را برطرف می کند؟ هرگز چرا؟ چون این مطلب که آب تشنگی را برطرف می کند فرع علم به این است که آب رافع تشنگی است. بنابر این از آنجا که علم به رافع های نیاز فرع بر علم به منبع محسوسات است پس باید قبول کنیم که منبع فطرتی وجود ندارد. و آنچه شما فطرت می نامید همان علمی است که بعد از عالم شدن به محسوسات بدست آمده است.

میثم علی زلفی

در قسمت قبل گفتیم سه منبع و دو ابزار معرفت داریم.

دو ابزار معرفت عبارتند از عقل و حس.

و سه منبع معرفت عبارتند از : فطرت و محسوسات که در ابتدا حقیقتا فقط همین دو منبع وجود دارد. و معقولات که منبع سوم معرفتی است و ثمره ی رجوع عقل به معارف حسی و تحلیل آن و یا ثمره ی رجوع عقل به منبع فطرت و درک معارف آن و یا تحلیل همین معارف است. پس عقل به عنوان ابزار دو ساحت دارد یکی ساحت تحلیل محسوسات و ماده و دیگر ساحت درک و تحلیل فطریات.

اشکال:

چرا نگوئیم درک اصل تناقض و بقیه ی به اصطلاح فطریات بخاطر ساختار مغز است نه وجود منبعی به نام فطرت؟

میثم علی زلفی

مقدمه اول: همانطور که روشن است بین ابزار معرفت و منبع معرفت تفاوت وجود دارد.

مقدمه دوم: برای شناخت و معرفت دو ابزار داریم: عقل و حس.

مقدمه سوم: طبق نظر کسانی که قائل به فطرت نیستند در ابتدا باید فقط یک منبع معرفتی داشته باشیم که همان محسوسات است. چرا؟ چون وقتی می گوئیم حسی  یعنی معرفت حاصله  بواسطه ی منبع محسوسات بدست آمده است اما وقتی می گوئیم عقلی یعنی معرفت حاصله بواسطه ی عقل از منبع دیگری غیر از محسوسات بدست آمده است.

سوال: منبع عقل چیست؟

اگر بگوئیم این منبع، بیرونی و همان محسوسات است؛ بنابر این فرقی بین عقل و حس به عنوان ابزار درک معرفت نیست. و اینها دو ابزار نیستند و یکی هستند.

اگر بگوئید این منبع، درونی است و عقل از آن استفاده می کند و معرفت جدیدی حاصل می شود. این هم خلاف فرض کسانی است که وجود منبع درونی را منکر می شوند.

پس باید بگوئیم (طبق نظر آنها) تنها منبع معرفتی محسوسات است و اولین معرفت های حاصل شده برای انسان از طریق حس است.

میثم علی زلفی