آری اگر بسیار اگر کم فرق دارند
شادم تصور می کنی وقتی ندانی
لبخندهای شادی و غم فرق دارند
دارم تمرین سکوت می کنم و منظورم از سکوت فقط سکوت است نه بی تفاوتی. اگرچه از سکوت می شود برداشت بی تفاوتی هم کرد.
در
سال ۱۲۹۲(ه.ق) در محله حسینآباد اصفهان در خانه آیتالله «میرزا محمدجواد
بیدآبادی» طفلی پا به عرصه وجود نهاد که او را «محمدعلی» نامیدند.
آیتالله بیدآبادی که خود فقیهی وارسته بود به تربیت فرزندانش همت و توجّه
فوقالعادهای داشت و به برکت همین تلاش، فرزندانش هر یک چون ستارهای
تابناک بر تارک حوزههای علمیه درخشیدند. محمدعلی تحصیلات خود را در اصفهان
آغاز کرد و پس از تبعید پدر به تهران در سال ۱۳۰۴(ه.ق) همراه ایشان راهی
تهران شد و در این شهر به ادامه تحصیل پرداخت.
محمد علی به مدت هشت سال برای استفاده از علمای عراق راهی نجف و سپس سامرا
شد و پس از آن به ایران بازگشت و در تهران خیابان شاهآباد سکنی گزید و پس
از مدتی به آیتالله شاهآبادی معروف شد. وی نخست در منزل اقامه جماعت و
سخنرانی میکرد و بعد به سبب کمبود جا، به مسجد سراج الملک رفت. از سال
۱۳۳۰ تا ۱۳۴۷ در تهران اقامت داشت.[۱]
ایشان علاوه بر اینکه فقیه و عارف کمنظیری به حساب میآمد، هیچگاه نسبت به زمانه خود بیاعتنا نبود و برای دفاع از اسلام و مردم مسلمان ایران در برابر استبداد رضاخان تلاش فراوانی نمود و از هیچ کوششی فروگذار نبود.
مطلب مرتبط بانکداری اسلامی
در تحقیق پایانی که انجام می دادم روی یکی از پارامترها و ستون های
فکری اندیشه ی اسلامی کار می کردم یعنی فطرت، مسئله ای که شهید مطهری آن را
از ام المسائل جهان اسلام می داند.
جمع بندی بحث به طور خلاصه این می شود.
ما در اسلام سه لایه ی موثر وجودی داریم:
بسمه تعالی
برادران نویسنده ی صد و شصت مزیت برای برجام
ضمن تقدیر و تشکر از نیات پاک، دقت نظر و احساس مسئولیت و وقت گذاشتن برای این کار حیاتی، مطلبی به نظر اینجانب می رسد که: وجود این حسنات و کمالات و مزایا، مطلبی است و وجود اشکال و ایراد، مطلبی دیگر، که به هیچ وجه مانعه الجمع نیستند.
مثالی خدمتتان عرض کنم؛ رشته ی زنجیری است که می خواهیم با آن، وزنه و باری را بالا بکشیم. بعضی می گویند این زنجیر، توان بالا کشیدن بار را دارد و 160 زنجیر را امتحان می کند. هرکدام صدها برابر آن بار کشش دارد ولی آنها که ادعا می کنند نمی توان با این رشته زنجیر، بار را بالا کشید، به یک حلقه ایراد می گیرند که توان بالا کشیدن بار را ندارد. اگر زنجیر از 160 حلقه بیشتر است، همان یک حلقه ی ضعیف کافی است که کار را ابتر کند. نیازی به اثباتِ ضعف بیش از یک حلقه نیست. چون نتیجه همیشه تابع اخس مقدمات است. شما باید از موارد اشکال دفاع کنید که حلقه های سستی نیست، نه اینکه حلقه های محکم را شمارش کنید.
نظریه مورد قبول در معرفت حصولی:
- معرفت = باور موجه صادق. لااقل این سه عنصر را دارد: اوّلاً یک باور است. ثانیاً موجّه است. و ثالثاً صادق است.
- صدق (حقیقت) را بهطور سنتی و کلاسیک مطابقت با واقع تعریف کردهاند.
- بنا به تعریفهایی که تا اینجا قبول کردیم، معرفت لاجرم مطابق با واقع است چون صدق یکی از مقوّمات اصلی آن است و اگر معرفتی صادق نباشد دیگر اصلاً نمیشود آن را معرفت خواند.
- معرفت میتواند دو منبع اصلی داشته باشد: یکی حواس پنجگانه (+ ابزارها و شبیهسازیهای کامپیوتری و احیاناً چیزهای دیگر) و دیگری عقل (یعنی استدلال) (کاری به وحی نداریم)
- پس از سه راه ممکن است معرفت برای ما حاصل شود: یکی از راه حواس، دیگری از راه استدلال و سومی از ترکیب این دو
- به این دو منبع معرفتی انتقادهایی وارد شده است که با این دو منبع نمیتوانیم اطمینان پیدا کنیم که به صدق رسیدهایم
- ادعا چیست؟ ادعای آنها این است که حتی اگر باور صادقی داشته باشیم، نمیتوانیم به یقین بدانیم که این باور صادق است. پس غیر ممکن است که بتوانیم معرفتهایمان را معرفت (حقیقی) بخوانیم.
- انتقاد به حس: مشاهدات ما گراتبار از نظریات است یعنی «ادراک حسی نوعاً متأثر از باورها، پیشپنداشتها، و آموختهها و تجربههای پیشین افراد است» نتیجهی این حرف این شد که نظریات ما (باورها، پیشپنداشتها، انتظارات، تمایلات، تمنّیات و ...) روی مشاهدهی ما تأثیر میگذارند و مشاهدات ما را میسازند. نتیجه این شد که منبع حس منبع کاملاً قابل اطمینان و یقینآوری نیست.
- انتقاد به عقل: آنچه که معمولاً ادعا میشود که یقینآور است همان استدلال یا استنتاج (قیاس) است.
- در هر استدلال دو تا مقدمه لازم است که اثبات صدق این دو مقدمه نیازمند به دو راه است یکی بدیهی بودن و دوم استدلال مجدد.
- میگویند چیزی به اسم بدیهیات وجود ندارد چون برای اثبات صدق اینگونه قضایا هم باید استدلال و قیاس راه بیاندازیم.
- راه دوم هم منجر به تسلسل می شود و لذا باید چیزی را صادق فرض کنیم. . چون صدق فرض ما ثابت نشده است.
- ادعا این نیست که همهی معرفتهای ما کاذب است. بلکه ادعا این است که ما نمیدانیم کدام معرفتهایمان صادق است. ولی آیا نتیجهی این بحث این میشود که باید از همهی معرفتهایمان دست بکشیم؟ خیر، ما با همین معرفتهایی که داریم (هرچند خطاپذیر) کارمان راه میافتد و در حد خودمان شناخت قابل قبولی از جهان پیدا میکنیم.
قیاس: صدق از مقومات معرفت است و از آنجا که نه حس و نه استدلال نتواست صدق قضیه را ثابت کند پس لاجرم نمیتوانیم ادعا کنیم که باورهایمان لزوماً مطابق با واقع است.
جواب:
سوال این است: آیا هیچ شناخت منطبق با واقعی نداریم؟
منظور حقیقی این کلام چیست؟ آیا اصلا این کلام می تواند درست باشد؟
شناخت در کلام ما یعنی علم و همانطور که بعدا معلوم می شود با فهم و درک متفاوت است.
برداشتهای کلام مذکور:
از این کلام به دو نحو می توان برداشت کرد:
عمر سعد کسی است که به تعهدات استکبار دل خوش کرده بود اما استکبار نه گندمی به او داد و نه جوئی!
سنگ دل شدن كاري ندارد فقط كافي است بنشيني پشت لب تاب و مدام از مشكلات جامعه ات بنويسي. به اين فحش بدهي به آن فحش بدهي ، راهكار هاي فراواني در جهت حل مشكلات ارائه كني، اما وقتي فقيري از كنارت رد مي شود شيشه ماشين را بالا بكشي و يك فحش نثار جمهوري اسلامي كني بعد گاز بدهي و بروي!
انگار بي تفاوتي جزئي از راهكارهاي ماست!
آخر رسيدگي به يتيم و فقير كه كار ما نيست! ما بايد زود برويم از وقتمان استفاده كنيم و يك پست جديد بگذاريم و جواب پست ها را بدهيم!
يا حسين يتيم نوازي را از تو ياد گرفتيم اما مثل يزيديان عمل مي كنيم. بياييم اين شب ها هيچ فقيري را رد نكنيم حتي اگر مطمئنيم دروغ مي گويد.
لطفا مطلبی راجع به دورغ و دروغگویی برایم بگذارید در محیط کارم افرادی هستند که مدام دروغ می گویند و غیبت می کنند.
این 2 مطلب را مطالعه کنید و بعد هر وقت لازم شد قسمتی از آن را بالای سرتان در محیط کار بزنید.دریافت فایل دروغ1 pdf
حجم: 146 کیلوبایت
دریافت فایل دروغ2 pdf
حجم: 243 کیلوبایتدریافت فایل دروغ1 word
حجم: 59.3 کیلوبایت
دریافت فایل دروغ2 word
حجم: 54.4 کیلوبایت
این فایل یک صفحه بیشتر نیست. بیشتر برای چاب مناسب است.
دریافت در مذمت دروغ و دروغگو.pdf
حجم: 231 کیلوبایت
در مذمت دروغ و دروغگو word
حجم: 39.8 کیلوبایت