به نام خدا
پیش نوشت: وظیفه می دانم از دوستان منتظر به خاطر ایام غیبت و به این دلیل که نتوانستم احیانا مطلبی بنویسم عذر خواهی کنم .
تا به امروز که حدود چند سال و اندی از خدا عمر گرفته ام سفرهای زیادی را تجربه کرده ام و شهرهای زیادی را از نزدیک دیده و با آداب و رسوم آنها آشنا شده ام. از مشهد، شمال، تهران، شیراز، اصفهان و قم گرفته تا همدان، کردستان، اهواز، بوشهر و ...
اما در آخرین تجربه، در این ایام غیبت به شهر زاهدان سفری داشتم و به نظرم تجربه هایی که در این سفر کسب کردم به مراتب برایم مفید تر از بسیاری از سفرهای قبلی بود. در این سفر برای یکی از دوستان ما اتفاق جالبی افتاد که در ابتدا شک داشتم این مطلب را بازگو کنم یا خیر! و در آخر چون به استخاره متوسل شدم و خوب آمد قصد کردم آن را منتشر کنم.
در زاهدان هر کدام از ما وظیفه ای را به عهده گرفته بود گروهی مسئول تبلیغ در مدارس شدند و گروهی مسئول ساماندهی منبرها ، گروهی تدارکات و پشتیبانی، گروهی مسئول سخنرانی جلسات اساتید و مربیان و .... و گروهی هم عازم تبلیغ در بیمارستان ها و زندان ها شدند.
کار این گروه آخر یعنی مبلغین زندان خیلی متفاوت بود. و البته به خاطر شرایط خاص این شهر متفاوت تر هم می شد.
حتما می دانید زاهدان شهری است که حدود 60 درصد آن سنی هستند و به تبع احتمالا همین درصد از زندانی ها و بیشتر سنی هستند. خب اگه جالب شد تا اینجا یک صلوات بفرست بیکار نباشی!
یک روز دوست ما به بند زندانی های داعش و القاعده و ... می رود و با یکی از این ها گفتگویی انجام می دهد. نکته ای در صحبت های این زندانی وجود دارد که برای بنده بسیار جالب و حائز اهمیت است. از اینجا به بعد از زبان خود بنده خدا:
می گفت: می دونی من کیم؟ من یکی از مفتی های سنی هستم که برای کشتن شیعه به القاعده پیوستم. شیعه هم کشتم (معلوم نشد چند تا!).
یک روز یکی از این شیعه ها بهم گفت نمی ترسی از اینکه یک مظلومی رو بکشی و رسول الله یقه ات را بگیرد.
میگه یه لحظه ترسیدم آخه ما در روایاتمون داریم که اگه خون بی گناهی رو بریزی خود حضرت رسول به خونخواهی اقدام می کنه! (نقل به مضمون)
بعد از این ماجرا از باب احتیاط جنگیدن رو کنار گذاشتم.
نمی دونم متوجه شدید یا نه میگه از باب احتیاط ترک کردم. یعنی تدین و خدا ترسی وجود داره ،قصد اطاعت از رسول الله هم دارد و دوست ندارد ایشان را ناراحت کند فلذا این عمل را ترک می کند تا یک روز رسول الله را با چهره ی ناراحت ملاقات نکند.
اگر بخواهیم کمی فنی تر صحبت کنیم در کبرای قضیه کلیه یعنی اطاعت از خدا و رسول مشکلی ندارد اما در صغرای قضیه کلیه که آیا این کار مصداق اطاعت از خدا و رسولش هست خطا کرده است
سوالات زیادی می شود مطرح کرد و به مسئله از زوایای متعددی نگاه کرد! اما سوالی که بنده دارم این است که انبیاء برای حل کبرای قضایای اختلافی آمده اند یا صغرای قضایای اختلافی! و آیا با آمدن دین اسلام به عنوان دین خاتم نزاع در هر دو قسم خاتمه پیدا کرد یاخیر؟ اگر بله، بعد از پیامبر چطور؟ آیا نزاع خاتمه پیدا کرد؟ اگر بعد از پیامبر دوباره اختلاف شد چرا و به چه دلیل بود؟ مگر قرآن برای خاتمه دادن به نزاع ها کافی نبود؟ مگر نگفتیم و نمی گوئیم حسبنا کتاب الله - مگر نه اینکه امروز بعضی ها چه شیعه چه سنی بعد از این همه سال برای پاسخ های خود فقط دلیل از قرآن می خواهند؟ پس چرا قرآن اختلافات را حل نمی کند؟
می گویند شمر گوشه ای نشسته بود و می گفت: خدایا تو شاهد باش که من بنده خوب تو هستم! شخصی که رد می شد گفت: ملعون تو پسر پیامبر خدا را کشتی آنگاه ادعای بنده ی خوب خدا بودن می کنی!
شمر در جواب گفت: من چاره ای نداشتم باید از اولی الامر اطاعت می کردم.
وقتی هر فاسق و فاجری اولی الامر شد پسر پیغمبر خدا به مسلخ می رود. وقتی آل سعود ولی امر مسلمین شدند چندین هزار نفر مسلمان در ایام حج به دستور یهودی ها در یک روز کشته می شوند وقتی صدام ولی امر مسلمین شد جنگ مسلمان کشی راه می افتد. اما همین که حاکم عوض شد راه کربلا باز می شود و همین عراقی هایی که ما را می کشتند برای ماساژ دادن پای زائر حسین التماس می کنند و اگر از غذایشان نخوری ناراحت می شود این است نقش رهبری و امامت و زعامت شیعه.
به هر حال این بنده خدا می گوید یکروز که رفته بودم پاکستان، اطلاعات ایران من را دستگیر کرد. با خودم گفتم پایم به ایران برسد مرا تکه پاره می کنند. اما وقتی رسیدم با کمال تعجب دیدم با احترام بنده را منتقل کردند.
در هنگام بازجویی چشمانم بسته بود اما می فهمیدم که یک شیخ دارد از من بازپرسی می کند. فرصت خوبی بود از او راجع به عقاید شیعه سوال کردم. متوجه شدم در اشتباه بوده ام و امروز در این بند زندان یکی از کارهایی که می کنم این است که کسانی را که اگر آزاد شوند دوباره برمی گردند و همان جنایت ها را تکرار می کنند آگاه می کنم. اما شما هم به هر کسی که می توانی بگو با برگزاری مراسمات عید الزهرا و ... به گمراه تر شدن بیشترِ بسیاری از سنی ها کمک نکنید!!!!
+ این را من اضافه می کنم با کشته شدن هر شیعه، قطعا مظلومی کشته شده است و طبق ادله ای که اعانه ظالم را حرام می داند چنین افرادی در خون این شیعیان شریک اند چون با بی فکری و ندانم کاریشان ابزاری به دست آنها داده اند که بتواند بواسطه ی آن گروهی را دور خود جمع کند و مظلومین را در فشار قرار دهد و خونشان را بریزد.