چندی پیش در مباحثه ای، به سبب اختلافی که حاصل شد، نفر مقابل با استناد به روایت «اخْتِلَافُ أُمَّتِی رَحْمَةٌ»، تعدد قرائت و اختلاف امت در دین را موجب رحمت الهی به حساب آورد. بنده که شاخ هایم بیرون پریده بود. سعی کردم به توضیح این روایت برای او بپردازم.
گفتم کلمه اختلاف به دو معنی است. یکی همین معنی اختلاف که شما با آن روایت را ترجمه کرده ای. و دیگری به معنی «رفت و آمد» است کما اینکه قرآن می فرماید:«إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ» (آل عمران۱۹۰) همانا در خلقت آسمان و زمین و رفت و آمد شب و روز روشن، دلایلى است براى خردمندان (المیزان، طباطبایی،ج۴،ص ۱۳۵)
جواب داد: به نظر من در این روایت منظور هر دوتاست!!!!!!!!!
وقتی یک نفر درس نخوانده و غیر متخصص به روایات رجوع کند و به همراه این عدم العلم کمی هم جسارت و شجاعت داشته باشد. آش همین است و کاسه همین کاسه!!
حالا بیا ده ها ساعت برایش توضیح بده متکلم نمی تواند در آن واحد کلمه ای که چندین معنا دارد را استعمال کند و منظورش همه معانی باشد. مثلا کلمه «عین» در عربی ۷۰ معنی دارد، چشم و چشمه و جاسوس و ....
یا متکلم به کلمه عین فارق از معنی اشاره می کند و منظورش کلمه ای است که از «ع»«ی»«ن» تشکیل شده و معانی متعددی دارد. مثل اینکه می گوید: «عین هفتاد معنی دارد» در این صورت عین به هیچ یک از هفتاد معنی اشاره ندارد بلکه به اینکه هفتاد معنی دارد اشاره می کند. حالا کسی بیاید بگوید عین در این عبارت هم به معنی چشم است هم چشمه!!!! این یعنی اگر در عبارت چشم و چشمه را بگذاریم هر دو درست است. یعنی می توانیم بگوئیم «چشم هفتاد معنی دارد»!!!!!! و یا «چشمه هفتاد معنی دارد»!!!! آیا این دو هفتاد معنی دارند؟؟؟ آیا اصلا گوینده چنین قصدی داشت؟؟
یا این کلمه را در جمله برای اشاره به یکی از معانی مورد نظرش استفاده می کند. مثل اینکه می گوید: «انا ذهبت الی العین» یعنی به سمت عین رفتم. خب حالا عین چشمه است یا جاسوس؟؟ اینجا علما می گویند هر دو را نمی توانسته قصد داشته باشد حتی اگر تقیه کرده باشد یا به قول ادبیاتی ها ایهام به کار برده باشد. باز هم یکی را قصد کرده است اگرچه شما نفهمید کدام بوده است!
به هرحال اینکه ما نمی فهمیم کدام معنی را قصد کرده غیر از این است که به غلط بگوئیم هر دو معنی را قصد کرده است (دقت کنید)
بعد یکدفعه برای شما چند عکس رو می کند که نقاشِ آن، یک شکل کشیده ولی تصویر آن هم خرگوش است و هم اردک، هم درخت است و هم آدم و ....
بیا برایش جا بیانداز که اینجا مبحث الفاظ است، الفاظ بسیط اند و بسیط نمی تواند وضع چندگانه داشته باشد. و نقاشی مرکب است و لذا در یک نقاشی می شود مدلولات متعدد وجود داشته باشد. تازه این در صورتی است که مفاهیمی مثل وضع الفاظ و مرکب و بسیط و .... را درست متوجه شده باشد.
به هرحال در چنین مواردی برای اینکه بفهیم کدام معنی را قصد کرده نیازمند قرینه ایم.
یک قرینه عقل است که می فهمد در اختلاف و نزاع امت رحمتی نیست.
یک قرینه روایات و آیات و سنت است. در این مورد روایت داریم، شخصی همین سوال را از امام پرسید و امام فرمودند دین خدا واحد است
ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ قَوْماً یَرْوُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ اخْتِلَافُ أُمَّتِی رَحْمَةٌ فَقَالَ صَدَقُوا فَقُلْتُ إِنْ کَانَ اخْتِلَافُهُمْ رَحْمَةً فَاجْتِمَاعُهُمْ عَذَابٌ قَالَ لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ وَ ذَهَبُوا إِنَّمَا أَرَادَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ - فَأَمَرَهُمْ أَنْ یَنْفِرُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص - فَیَتَعَلَّمُوا ثُمَّ یَرْجِعُوا إِلَى قَوْمِهِمْ فَیُعَلِّمُوهُمْ إِنَّمَا أَرَادَ اخْتِلَافَهُمْ مِنَ الْبُلْدَانِ لَا اخْتِلَافاً فِی دِینِ اللَّهِ إِنَّمَا الدِّینُ وَاحِدٌ إِنَّمَا الدِّینُ وَاحِدٌ.
محمّد بن ابى عمیر، از عبد المؤمن انصارى نقل کرده که وى گفت: محضر امام صادق علیه السّلام عرض کردم:
گروهى روایت کرده اند که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند:
اختلاف امّت من با هم رحمت است، آیا این روایت صحیح است؟
حضرت فرمودند: بلى آنها درست روایت کردهاند.
عرضه داشتم: اگر اختلافشان رحمت باشد، پس اجتماعشان عذاب است.
حضرت فرمودند: آن معنایى که ذهن تو و دیگران به آن رفته مراد نیست، بلکه مقصود همان معنایى است که خداى عزّ و جلّ از آیه ذیل اراده فرموده:
فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ.
(چرا از هر طائفهاى جمعى براى جنگ و گروهى نزد رسول براى آموختن علم مهیّا نباشند و علمى را که آموختهاند به قوم خویش بیاموزند تا قومشان نیز شاید خدا ترس شده و از نافرمانى حذر کنند).
در این آیه شریفه خداوند متعال به مردم امر نموده که کوچ کرده و محضر رسولش صلّى اللَّه علیه و آله تردّد کرده و از آن حضرت معارف را تعلّم نموده و سپس به قوم خویش برگشته و آنها را تعلیم کنند و با توجّه به معناى این آیه مىتوان گفت:
مراد و مقصود پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله از اختلاف امّت، اختلافشان از شهرها و رفت و آمدشان براى کسب معارف دینى است نه اختلاف و نزاع در دین و داشتن دینهاى متعدّد چه آن که دین یکى بیشتر نیست (و این عبارت را امام علیه السّلام دو بار تکرار فرمودند).
وسائل الشیعة، ج27، ص: 141
(7)- معانی الأخبار- 157- 1، و علل الشرائع- 85- 4.