فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت چيست؟
فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر
فطرت انسانی چیز خاصی نیست که بشود آن را مثل قلب و کلیه و غیره به کسی نشان داد بلکه فطرت همان آفرینش خاص الهی است که فقط به انسان داده شده و به هیچ موجودی قبل از انسان داده نشده است.
این آفرینش چند ویژگی دارد:
1- برای اولین بار به انسان داده شده
2- دین الهی منطبق با آن است
3- هرگز از بین نمی رود ولی ممکن است زیر لجن زار گناه دفن شود
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
امام صادق (ع) از پدرش نقل ميكند كه فرمود: كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست. الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1 ؛ ص131

۴۰ مطلب با موضوع «دل نوشته ها» ثبت شده است

یکی از رفتارهای عجیب در جامعۀ ما بد و بی‌راهی است که «برخی» بی هیچ دغدغه‌ای رودررو و خیلی ریلکس، نثار طلاب و روحانیون می‌کنند. برای آنها مهم نیست که چرا و چقدر ناراحت‌اند؛ مهم، وجود یک «عمامه به سر» است که آن هم الآن در مقابلشان  شرف حضور دارد.
اما اینکه موضوع (از کیفیتِ بدِ نانی که خریده تا حقوق‌های نجومیِ آن مهندس و دکتر)، چه ارتباطی به این آقای طلبه دارد کسی نمی‌داند.
عجیب‌تر اینکه گاهی همین رفتار غریب صرفاً برای تفریح از برخی سر می‌زند. جمعی نشسته در یک ماشین چند صدمیلیونی آرام نزدیک می‌شوند. شیشه را پایین داده فحش آب نکشیده‌ای را با صدای بلند به طلبۀ ایستاده در صف اتوبوس می‌دهند و با شلیک خنده دور می‌شوند. عجیب‌تر از آن، بی‌خیالی و  حتی خنده‌های اطرافیان است.
اما در غیر این مورد چه جور بشود که طرف جرأت کند رودررو به دیگری به جای «شما» بگوید «تو». اگر هم گفت می‌داند جد و آبادش یک به یک شماره خواهند شد؛ تازه اگر خدا رحم کند و کار به مشت و تیزی نرسد.
 برگرفته از وبلاگ امید پیشگر

میثم علی زلفی

فقط بچه ها هستند که از نیامدن معلم و استادشان جیغ می کشند و خوشحال می شوند.

اما ما قول می دهیم که اگر بیایی جمعه هم به مکتب خانه بیاییم

میثم علی زلفی

از بالای تپه به دور دست ها نگاه می کند. کاروانی در میان دشت برهوت تنها مانده و به این سمت می آید.

دستمالش را بلند می کند تا به دوستانش خبر دهد. دوستانش بیچارگانِ قافله را چپاول می کنند.

و امروز از دور دست با دوربین به تماشا نشسته است. تنها ماشینی که در میان اتوبان چهار بانده ی حرم تا حرم که مسکونی نیست را می بیند.

دستش را بلند می کند تا به دوستش خبر دهد دوستش تابلو ایست را بلند می کند دوستانش بیچارگان ......


میثم علی زلفی


در ماجرای برخورد دو قطار و کشته شدن تعداد زیادی از هم وطنان عزیز، اسحاق جهانگیری معاون رئیس جمهور در اظهار نظری خردمندانه گفت:

«یک فرهنگ که در برخی کشورها وجود دارد اما هنوز در ایران جا نیفتاده این است که وقتی چنین حوادث بزرگی رخ می‌دهد، مسئولین حتی اگر قصوری هم نداشته‌اند، صرف اینکه این اتفاق در حوزه مسئولیت آنها بوده، استعفا می‌دهند و امروز این آمادگی را در مسئولین مشاهده کردم.» (اینجا گفت نزدیک آخراش)

به نظرم این راهکار بسیار حکیمانه !!!! آقای جهانگیری را باید با آب طلا نوشت و بر سر در کاخ سفید بخوانید کاخ شعد آباد نوشت (فکر نکنی می خواستم بنویسم شعد آباد ها می خواستم بنویسم شعد آباد)

به هر حال ما بعد از افتضاح و جنایت ملی برجام که نتیجه اش پامال شدن هزینه های چند میلیاردی بیت المال و از دست دادن بخش اعظمی از توانمندی های هسته ای ما و پا مال شدن خون شهدای هسته ای و قرار گرفتن مدافعان حرم در لیست تحریم و تمدید تحریم ها علیه ایران و صدها مورد ننگین تر از قرار داد ترکمن چای است منتظریم تا رئیس جمهور این اقدام کشور های غربی یعنی استعفا به خاطر عمل کرد زیر دست ها را در کشورمان جا بیاندازد و لذا بهتر است آقای رئیس جمهور بر اساس این راهکار خردمندانه ی معاونش هر چه سریع تر جنایت زیر دستانش را بپذیرد و با وجود متهم بودن خود ایشان در این مسئله خیلی شیک و اتو کشیده به بهانه ی گناه زیر دستان استعفا بدهد. البته با خیال راحت این کار را بکند چون همه ی مردم ایران از برکت دولت تدبیر بیمه شده اند. بیمه سلامت درست مثل مسافران قطار مشهد تبریز

میثم علی زلفی

[مسجد، بعد از نماز مغرب و عشاء، در حال گوش کردن سخنرانی]

- دخترم، فاطمه خانم، گلِ بابا ببین هیچکی صحبت نمی کنه!

- نــــه ، اون داره صحبت می کنه

- کدوم؟

- اون دیگه

- اون آقائه رو میگی؟

- بله اون آقائه که اون بالا نشسته؛ داره حرف می زنه!

من دیگه حرفی ندارم


+ قدیم ترا می گفتن رطب خورده کی کند منع رطب!

جدیدا باید بگن دیگری رطب خورده کی کنی منع رطب

مثل بعضی آدم ها که به گناه دیگران به حرف دیگر آن نه گوش می دهند و نه توجه می کنند. شاید اونها هم بچ....!

میثم علی زلفی

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است


میثم علی زلفی

آه بر پیچ و خم جاده ی ابروی تو بود                      در دلم ترس به فقدان خُم و کوی تو بود

دست لرزان زطلب کردن جامی سرشار                  از سرا پرده ی چشمان پری روی تو بود

عشق با حجب و حیا مشکلش از اول کار                 بر سر پرشدن جام من از جوی تو بود

گر چه از باده ی رویت به تنم نیست ولی               بال های قدمم مست پرش سوی تو بود

حسرت میکده و می به تنم نیست که نیست       چون که مستی من آویختن از موی تو بود

می زنم شانه به مویم که نگردم رسوا            گر چه زلفی که پریشان شود از سوی تو بود


+این شعر را اوایل طلبگی ام گفته ام چه فکر می کردیم چه شدیم!!

+ گاهی وقت ها احساس می کنم مردم یادشان رفته است که باید برای طلبه ها دعا کنند شاید یادشان می رود که خود طلبه ها در نوک تیربار خطرناک گمراهی اند و بیشتر از بقیه محتاج دعایند.اگر از من بپرسید می گویم یکی از دلایل زمین خوردن بعضی از ما طلبه ها این است که مردم دعا کردن برای مدافعان حرم را فراموش نمی کنند اما دعا برای مدافعان حریم آخرتشان را شاید.

میثم علی زلفی
قبلش اینجا را هم بخوانید.

انس یکی از ابزار های ترساندن انسان ها و استعمار و استثمار آنهاست.
بنده آدمی بودم که از بچگی بسیار سرما می خوردم و با قرص و آمپول و داروهای شیمیایی مانوس بودم.

سه چهار سال پیش با دوستی آشنا شدم که طب سنتی کا ر میکرد و اصلا ارادتی به طب جدید نداشت. وقتی با هم صمیمی تر شدیم برایم بیشتر از طب سنتی حرف می زد حرف هایی که از شنیدنش تعجب می کردم. مثلا آدم راحت با فلان دم کرده  یا جوشانده ،سرماخوردگیش خوب میشود و هزینش 1000 تومان هم نمیشه. ما هم تا دلت بخواد دستش می انداختیم و سر بسرش می گذاشتیم. می گفتیم آره بیاییم مثلا سرما خوردگی رو با دم کرده خوب کنیم آخرش با روماتیسم قلبی بمیریم. چرا چون شنیده بودیم اگه سرماخوردگی خوب نشه تبدیل به رماتیسم میشه. به هر حال کلا باوری به طب سنتی نداشتم.

میثم علی زلفی

دیروز - دختر دو و نیم سالم - سوار ماشین در حال رفتن

- بابا مار

+ کو مار؟ کجاست

- اوناها دیگه اونجاس

+ کجا رو میگی

- اونجا اون اونجا (بعد با دستش بالا رو نشون میده)

من هم که در حال رانندگی بودم از این مسئله به عنوان یک توهم گذشتم.

امروز صبح:

میثم علی زلفی

- وقتی آدم مکه میره کیف می کنه این جمعیت و نظم و عظمت را می بینه.

+ خب دیگه چی؟

- اگر قراره آدم مسلمان باشه باید اینطور باشه. همه ی مغازه ها تعطیل می کنن همه دارند بدو بدو می روند نماز بخوانن.

+ عجب!

+ یک سوال دارم؟ تو چقدر راجع به عربستان خبر داری؟

میثم علی زلفی