علامه ی مجلسی در کنار کارهای علمی ارزشمندی که در حوزه ی علم حدیث انجام داد و میراث حدیثی شیعه را حفظ نمود ؛ در نظارت فقها بر حکومت نیز گامی بزرگ برداشت و فضایی پدید آورد که بعدها افرادی چون میرزای شیرازی توانستند در آن فضا فتوایی چون فتوای تحریم تنباکو را بدهند ؛ که خود این حرکت نیز زمینه های مشروطیّت را فراهم ساخت.
کوتاه کردن دست صوفیه
علّامه مجلسی به عنوان شیخ الاسلام در حکومت صفوی کاری کرد که دست صوفیان از حکومت کوتاه شد. حکومت صفویّه به شدّت تحت نفوذ صوفیانی بود که با هر گونه پیشرفت حقیقی مخالف بودند و کار به جایی رسیده بود که تاجگذاری شاهان صفوی نیز به دست آنان صورت می گرفت. امّا زمانی که علّامه مجلسی به مسند شیخ الاسلامی رسید نه تنها دست اینان را از حکومت برید بلکه آنها را از پایتخت نیز بیرون راند و کشور را از خطر بالقوّه این گروه کج اندیش رهایی بخشید.
مبارزه با بی نظمی های اجتماعی
اقدام دیگری که وی انجام داد این بود که با استفاده از قدرت حکومت ، اباحیگری قزلباشان شرابخواری و کبوتربازی را که جوانان آن روز معتاد به آنها شده و بی قید بار می آمدند از صحنه ی جامعه برچید تا جامعه ای باشعور و خودآکاه پدید آید.
جلوگیری از جنگ با اهل سنت
وی همچنین سلطان حسین ، شاه صفوی را که کار اجداش در طول تاریخ همواره درگیری با همسایگان اهل سنّت بود واداشت که جنگ با اهل سنّت را متوقّف سازد و تعرّض به اهل سنّت را ممنوع اعلام نماید. لذا علّامه ی مجلسی را باید جزء طلایه داران اتّحاد امّت اسلامی دانست.
تلاش یرای اسلامی نمودن حکومت ها
وی در امر اسلامی نمودن حکومت تا آنجا پیش رفت که رساله « آداب سلوک حاکم با رعیّت» را نوشت که در آن آیین کشورداری از دیدگاه علی (ع) به حاکمان سیاسی زمان تعلیم داده می شود.
زمینه سازی حکومت عالمان
وی در نظرات سیاسی خود این مطلب را مطرح می ساخت که حاکم اسلامی باید شجاعترین و عالمترین مردم باشد و در حقیقت با این شعار زمینه را برای حکومت فقها و علما مهیّا می ساخت ؛ چون تنها عالمان الهی هستند که اوّلاً علم دارند و ثانیاً با اتّکاء به ایمان دینی از غیر خدا ترسی ندارند. لذا اگر شیخ الاسلام های بعد از علّامه مجلسی نیز در حدّ و توان فکری و عملی او بودند یکی دو نسل بعد از او حکومت بدون هیچ مشکلی به دست علمای و فقهای دین می افتاد و تشکیل حکومت اسلامی این همه به طول نمی انجامید ؛ لکن راهی که علّامه مجلسی باز نموده بود به درستی دنبال نشد ؛ اگر چه اثرات آن هیچگاه از بین نرفت و بعد از او و در سایه ی فضایی که او ایجاد نموده بود همواره مراجع دینی حاکمان وقت را کنترل کرده مانع از وطن فروشی آنان می شدند که نمونه های بارز آن را در زمان حکومت قاجار مشاهده می کنیم که چگونه علما از بسته شدن قراردادهای ننگین جلوگیری می کردند. و همین رویکرد علّامه مجلسی بود که در شکل رشد یافته ی آن در قانون اساسی مشروطیّت به صورت نظارت هیئتی از علما بر مصوّبات مجلس قانونگذار نمود پیدا کرد و در نظام جمهوری اسلامی ایران به صورت شورای نگهبان اسلام و قانون اساسی جلوه گر شد. لذا حرکتهای سیاسی او نه تنها در مسیر تقویت دربار و رژیم شاهنشاهی نبوده بلکه در عکس این مسیر و در طریق تشکیل حکومت اسلامی بوده است. البته علّامه مجلسی به بهانه ی سوق دادن حکومت صفوی به سوی حکومت اسلامی ، هیچگاه حکومت صفویّه را هم تضعیف نمی کرد ، چرا که این کار مساوی با تضعیف ایران و تقویت دشمنان خارجی بود که برای تصرّف ایران دندان تیز کرده بودند.