به نظر شما یک حکومت دینی که از نظر اقتصادی فاسد است بهتر است یا یک حکومت غیر دینی سالم؟ اگر نظر اول پذیرفتنی ست پس باید دیدگاه امام محمد غزالی را که حکومت آلوده و فاسد سلجوقیان را تایید میکرد تایید کنیم که از بزرگان اهل سنت است اگرنه پاسخ شما چیست؟
در جواب باید بگویم که حکومت دینی سالم از هر دو بهتر است.
در این سوال تصور نادرستی از رفتار انبیاء و اولیاء حاصل می شود و آن این است:
در صورتی که بگوییم حکومت غیر دینی سالم! معنی آن این است که بدون آمدن انبیا و اولیاء هم امکان تحقق حکومت سالم وجود دارد و حال آنکه همه ی دین باوران به چنین چیزی معتقد نیستند.
و اگر بگوییم حکومت دینی غیر سالم!
در اینجا غیر سالم دو معنی دارد یکی به معنی فاسد و غاصب مثل حکومت اموی و ... که این یعنی گرگ در لباس میش که هیچ کس آن را نمی پذیرد و امام حسین اصلا بر چنین حکومتی خروج کرد و فرمود با حاکم بودن امثال یزید فاتحه دین را باید خواند.
اما معنی دیگر غیر سالم معیوب است یعنی کارها به کمال انجام نمی شود و نقایصی وجود دارد نه اینکه حکومت اهل جور و فساد است و معنی آن این است که آنچه انبیاء گفته اند به درستی اجرا نشده است و حکومت به هر دلیلی توانمندی انجام همه ی دستورات الهی را ندارد.
حال که دستورات انبیاء ناقص اجرا می شود پس به کل این دستورات را رها کنیم.
این مثل این است که چون الآن نمی توانیم به کرات دیگر برویم دست از تلاش برای رسیدن به این هدف بکشیم
پس چهار نظر شد:
حکومت دینی سالم ----» قبول
حکومت غیر دینی سالم ----» غیر ممکن
حکومت دینی فاسد ----» (نظر غزالی) غیر قابل قبول
حکومت دینی ناقص ----» کاچی بعض هیچی (قبول)
دین قالب خاصی ندارد
ممکن است کسی بگوید :
دین، قالب خاصی را برای حکومت توصیه نمی کند که حکومتها را به دینی و غیر دینی تقسیم کنیم. دین نهایتا مقداری توصیه و اصول کلی برای حکومتهای مطلوب مطرح میکند. البته یک نظریه هم این است که دین، بستر تأسیس حکومت نیز هست.
در جواب خواهیم گفت:
حکومت دینی یعنی حکومتی که چهارچوبه و مبانی فکری آن را دین تبیین می کند و حکومت غیر دینی یعنی حکومت هایی که از چهارچوبه فکر بشری خارج شده اند و کاری با دین ندارند.
آیا مبانی این دو حکومت اصلا یکی هست که در نتیجه خروجی آنها یعنی حکومت با هم یکی باشد.
آیا دموکراسی که به قول افلاطون احمقانه ترین مدل حکومت است می تواند با مدل حکومتی انبیاء یکی باشد
پس اینکه بگوییم دین قالب خاصی را برای حکومت ندارد غیر از این است که بگوییم حکومت دینی قالب خاصی ندارد. که نتیجه اولی این است که حکومت دینی و غیر دینی نداریم و لذا دموکراسی هم می تواند به عنوان یک مدل مطرح شود اما در دومی حکومت دینی و غیر دینی داریم اما به قول شما حکومت دینی قالب خاصی ندارد و با هر مدلی که بتوان آن را پیاده کرد اشکال ندارد.
پس این حرف از اساس باطل است که بگوییم حکومت دینی و غیر دینی نداریم.
اما اینکه بگوییم حکومت دینی قالب خاصی را برای حکومت ندارد معنی آن این است که انبیاء و امامان و کسانی که دنبال کننده ی راه آنها هستند بیهوده جان خود را از دست داده اند. و با هر نوع حکومت دینی و با هر شکل و قالبی باید کنار می آمدند و آن را قبول می کردند و صرف اینکه حکومت دینی بود باید آن را می پذیرفتند.
آیا امام حسین با نحوه حکومت یزید مخالف بود بدون آنکه نحوه ی خاصی از حکومت داری در ذهنش باشد؟
اگر حکومت داری دینی و غیر دینی ندارد پس انبیاء و امامان چرا بدنبال ایجاد آن بوده اند؟
آیا امام علی نحوه ی حکومت معاویه را قبول داشت. پس چرا دنبال خشکاندن ریشه های او بود؟ اگر حکومت دینی و غیر دینی نداریم و حکومت دینی قالب خاصی ندارد چرا امام خون مسلمانان رابی جهت در صفین ریخت؟
اگر نحوه ی حکومت و قالب خکومت معلوم نبود .چرا امام علی در سقیفه پیشنهاد خلافت را با شرط تبعیت از سنت دو خلیفه قبل نپذیرفت و به شکل آنها حکومت نکرد.
آیا نامه امام علی به مالک اشتر و امثال آن برای سرگرمی نگاشته شده است؟
آیا غیر از این است که امام به دنبال تبیین نحوه ی حکومت مورد نظرش می باشد؟
به نظر می رسد این حرف ها فقط ترجمان دانشمندان دگر اندیش غربی است نه آنچه از متن دین خارج شده است!