امام خمینی رحمة الله علیه :
من بار دیگر از مسئولین بالاى نظام جمهورى اسلامى میخواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خداى بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشاى سرمایه دارى غرب و پوچى و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهاى اول مبارزه جهانى خود علیه غرب و شرقیم ..
==============================================
مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست میخوریم و نابود مىشویم؟
مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفى میکنند؟
مگر بیش از این است که با نفوذ ایادى قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب میکنند؟
مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه ها بدار میروند؟
مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب اللَّه در جهان به اسارت گرفته مىشوند؟
بگذار دنیاى پست مادیت با ما چنین کند ولى ما به وظیفه اسلامى خود عمل کنیم ..[1][2]
با این حساب وظیفه ما چیست؟ مذاکره یا مصالحه!
ظاهرا آقا ابی عبدالله ترجبح داد به جای مصالحه با دشمنی که دشمنیش علنی بود کشته شدن خود و فرزندان و اسیری نزدیکان را برگزیند. آقایان مسئول شما چه فکر می کنید؟ به نظرتان صلح برای امام نتیجه ی بهتری نداشت؟