برگرفته از وبلاگ اشارات
یکی ا زحوزه های تمدن سازی، طراحی فناوری اجتماعی (نظام سازی) است
آیا ما مدل خوبی برای انتخابات داریم؟
به نظر می رسد تنها انتخاباتی که تا حدی با معیارهای دینی همخوان است انتخابات خبرگان است؛ نامزدهای خبرگان، برضد یکدیگر صحبت نمی کنند و برای رسیدن به مجلس خبرگان، دست و پا نمی زنند. هیچ کس رقیبش را دروغگو نمی خواند و کسی اتهامی ثابت نشده را به دیگری نسبت نمی دهد. فضا تقریبا اخلاقی است.
چرا؟
چون آنها، حتی اگر الزام قانونی هم نباشد، خود را ملزم به داشتن صفت «عدالت» (عدالت فردی، ترک گناه کبیره و عدم اصرار بر گناه صغیره) می دانند. مردم یک استان، عالمترین و عادلترین افراد را برمی گزینند تا آنها هم عالمترین و عادلترین رهبر را انتخاب کنند.
اما چرا شرط عدالت در سایر انتخابات وجود ندارد؟
«رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.»
استاد احمد عابدی، در درس خارج خود می گوید: اگر شرط امام جماعت عدالت است، چطور در منصب های مهمتر این شرط نادیده گرفته می شود؟ ما باید یکی از شرایط مهم استاندار و نماینده مجلس و رئیس جمهور را هم عدالت بدانیم. (نقل به مضمون)
یعنی موقع انتخابات، باید بین مردم بحث بشود که آیا «عدالت» فلان نامزد احراز می شود یا خیر؟
وجود این جو، باعث می شود که نامزدها حرکتی که خلاف عدالت باشد، انجام ندهند.
در این صورت، هیچ نامزدی جرات نمی کند به کسی که در مناظره نیست اتهامی نسبت دهد، چون خودبخود از شرط عدالت خارج و مهمترین شرط کاندیداتوری ریاست جمهوری را از دست می دهد و حتی بدون اعلام شورای نگهبان هم از صحنه رقابت حذف می شود.
در این صورت، هیچ کسی جرات نمی کند که منتقدانش را «بی سواد» و «بی عقل» بداند، چرا که این تهمت به شمار زیادی از مردم، خودبخود باعث از بین رفتن شرط عدالت و پایان دوران ریاست جمهوری وی خواهد شد.
امیدوارم همیشه از نکته سنجی های شما بهره مند شوم
لینکتون کردم