مقدمه اول: همانطور که روشن است بین ابزار معرفت و منبع معرفت تفاوت وجود دارد.
مقدمه دوم: برای شناخت و معرفت دو ابزار داریم: عقل و حس.
مقدمه سوم: طبق نظر کسانی که قائل به فطرت نیستند در ابتدا باید فقط یک منبع معرفتی داشته باشیم که همان محسوسات است. چرا؟ چون وقتی می گوئیم حسی یعنی معرفت حاصله بواسطه ی منبع محسوسات بدست آمده است اما وقتی می گوئیم عقلی یعنی معرفت حاصله بواسطه ی عقل از منبع دیگری غیر از محسوسات بدست آمده است.
سوال: منبع عقل چیست؟
اگر بگوئیم این منبع، بیرونی و همان محسوسات است؛ بنابر این فرقی بین عقل و حس به عنوان ابزار درک معرفت نیست. و اینها دو ابزار نیستند و یکی هستند.
اگر بگوئید این منبع، درونی است و عقل از آن استفاده می کند و معرفت جدیدی حاصل می شود. این هم خلاف فرض کسانی است که وجود منبع درونی را منکر می شوند.
پس باید بگوئیم (طبق نظر آنها) تنها منبع معرفتی محسوسات است و اولین معرفت های حاصل شده برای انسان از طریق حس است.
سوال پس کار عقل چیست؟ (طبق نظر آنها) کار عقل به عنوان ابزار، تحلیلِ معرفت هایِ اولیه ای است که از حس بدست می آید. که ما نام این معرفت های ثانویه و حاصل از تحلیل معرفت های حسی را معقولات می گذاریم.
مقدمه ی چهارم: دانشمندان تجربی معتقدند که مشاهدات گرانبار از نظریات است. یعنی در معرفت هایی که از محسوسات حاصل می شود عوامل دیگری نیز دخیل است. مثلا وراثت ، ژنتیک یا دانسته های قبلی ما. بنابر این از آنجا که ژنتیک و دانسته های افراد و بسیاری از عوامل دیگر از جمله محیط و اجتماع و .... در مشاهدات دخیل و تاثیر گذارند پس نباید هیچ فهم و معرفت مشترکی وجود داشته باشد.
اما از آن طرف می بینیم که مسائل مشترکی وجود دارد که همه ی انسان ها به آن اعتراف دارند و این معرفت مشترک که همه به آن اعتراف دارند اگر ناشی از تحلیل عقل از محسوسات باشد هرگز بدست نمی آمد چرا؟ چون مفاهیمی که از محسوسات بدست آمده متفاوتند و لذا فهم مشترک ایجاد نمی کند. چرا که تحلیل مشترک نتیجه ی داده های مشترک است و اینجا معرفتی که از منبع محسوسات بدست آمده بدلیل تفاوت های ساختاری یکی نیست.
از جمله مسائل مشترک، مسئله ی نفی و اثبات است که در زمان واحد، مکان واحد و در جهت واحد نمی تواند به یک شیء واحد تعلق بگیرد.
بنابر این نمی توان گفت که عقل به تنهایی و با استفاده از معارف حسی و تحلیل آن به این فهم مشترک رسیده است و باید قائل به منبعی درونی و مشترک برای همه ی انسان ها شویم. منبعی که عقل با رجوع به این منبع مشترک و درک معارف آن به تحلیل مشترکی دست پیدا می کند که همان فطرت است.
پس با توجه به مطالب گفته شده ، تا الآن سه منبع و دو ابزار معرفت داریم.
دو ابزار معرفت عبارتند از عقل و حس.
و سه منبع معرفت عبارتند از : فطرت و محسوسات که در ابتدا حقیقتا فقط همین دو منبع وجود دارد. و معقولات که منبع سوم معرفتی است و ثمره ی رجوع عقل به معارف حسی و تحلیل آن و یا ثمره ی رجوع عقل به منبع فطرت و درک معارف آن و یا تحلیل همین معارف است. پس عقل به عنوان ابزار دو ساحت دارد یکی ساحت تحلیل محسوسات و ماده و دیگر ساحت درک و تحلیل فطریات.
+بخشی از مباحثات فطرت با آقای اسد نژاد
مطالب مرتبط: آیا فطرتی هست؟ (2)