در قسمت قبل گفتیم سه منبع و دو ابزار معرفت داریم.
دو ابزار معرفت عبارتند از عقل و حس.
و سه منبع معرفت عبارتند از : فطرت و محسوسات که در ابتدا حقیقتا فقط همین دو منبع وجود دارد. و معقولات که منبع سوم معرفتی است و ثمره ی رجوع عقل به معارف حسی و تحلیل آن و یا ثمره ی رجوع عقل به منبع فطرت و درک معارف آن و یا تحلیل همین معارف است. پس عقل به عنوان ابزار دو ساحت دارد یکی ساحت تحلیل محسوسات و ماده و دیگر ساحت درک و تحلیل فطریات.
اشکال:
چرا نگوئیم درک اصل تناقض و بقیه ی به اصطلاح فطریات بخاطر ساختار مغز است نه وجود منبعی به نام فطرت؟
جواب: اگر بگوئیم ساختار خود عقل است که تناقض را می فهمد، پس چنین ساختاری نباید به وجه صدق و عدم صدق اصل تناقض پی ببرد؛ چرا که ساختار فیزیکی محض نمی تواند به وجه صدق و عدم صدق آن پی ببرد. لذا اگر این درکِ عقل بخاطر درک مفهوم نفی و اثبات از منبع فطرت باشد یعنی عقل با رجوع به منبع فطرت درک کند که نفی و اثبات با هم جمع نمی شوند، اصل امتناع تناقض یک معرفت فطری برای عقل می شود نه یک ویژگی ساختاری که لازمه ی آن عدم درک وجه صدق و عدم صدق تناقض است.
و از آنجا که ما در خود میابیم که علاوه بر صدق و عدم صدق اصل تناقض وجه صدق آن را هم می فهمیم پس این اصل ناشی از ساختار ذهنی ما نیست و از آن طرف که در محسوسات هم چنین اصلی (تناقض) وجود خارجی ندارد پس باید اعتراف کنیم که منبعی در درون ما وجود دارد که عقل با رجوع به آن برخی مفاهیم را درک می کند.
کسی اشکال نکند که عقل مفهوم نفی را از چیزی می گیرد و اثبات را از چیز دیگر و مفهوم اجتماع را هم از مجموعه ی اشیاء می گیرد و بعد متوجه می شود که جمع کردن نفی و اثبات بر شیء واحد در مکان واحد و زمان واحد امکان ندارد. پس درک اصل تناقض نیز بواسطه ی تحلیل محسوسات حاصل شد نه بواسطه ی رجوع عقل به فطرت؛ و لذا نتیجه بگیرد که اصل تناقض فطری نیست. چرا؟
چون بین درک و تحلیل تفاوت است. یعنی عقل انسان در ابتدا و بدون اینکه تحلیلی از اصل تناقض داشته باشد این اصل را بخاطر رجوع به منبع فطرت درک می کند. لکن بعدتر و در آینده ممکن است با تحلیل مکانیسم صدق و عدم صدقِ حمل ها ، وجه عدم صدق یک حمل به خاطر اصل تناقض و نحوه ی این حمل را درک کند و همانطور که می دانید بین درک یک چیز و درک وجه صدق و نحوه ی حمل یک چیز تفاوت وجود دارد.
یک نکته مهم: با توجه به اینکه کامپیوتر و انسان هر دو منبع معرفتی اولیه دارند تفاوت کامپیوتر با انسان چیست؟
مقدمه: ما یک نیاز داریم و یک رافع نیاز ؛ اینکه کسی به نیاز گرایش داشته باشد دلیل بر آن نیست که به رافع آن چیز هم گرایش دارد. به بیان بهتر گرایش به رفع نیاز گرایش به رافع نیاز نیست. مثلا گرایش به رفع تشنگی گرایش به آب که رافع تشنگی است نمی باشد.
جواب:
در کامپیوتر هم نیاز و هم رافع نیاز مشخص و معین است و هر نیازی فقط یک رافع دارد لذا در کامپیوتر اختیار بی معنی است اما در انسان به ازای هر نیازی رافع های متعددی وجود دارد. به عبارت بهتر در انسان گرایش به رفع نیاز دلیل بر گرایش به رافع نیاز نیست اما در کامپیوتر همیشه گرایش به رفع نیاز گرایش به رافع نیاز است و لذا کامپیوتر در انتخاب رافع اختیاری ندارد.
+بخشی از مباحثات فطرت با آقای اسد نژاد