فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر

در این وبلاگ سعی داریم بیشتر از مبانی فکری الهی بنویسیم

فطرت چيست؟
فطرت الهی - دلسوخته ای منتظر
فطرت انسانی چیز خاصی نیست که بشود آن را مثل قلب و کلیه و غیره به کسی نشان داد بلکه فطرت همان آفرینش خاص الهی است که فقط به انسان داده شده و به هیچ موجودی قبل از انسان داده نشده است.
این آفرینش چند ویژگی دارد:
1- برای اولین بار به انسان داده شده
2- دین الهی منطبق با آن است
3- هرگز از بین نمی رود ولی ممکن است زیر لجن زار گناه دفن شود
نویسندگان
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
امام صادق (ع) از پدرش نقل ميكند كه فرمود: كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست. الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1 ؛ ص131

۹۰ مطلب با موضوع «مبانی فکری» ثبت شده است

قبلش اینجا را هم بخوانید.

انس یکی از ابزار های ترساندن انسان ها و استعمار و استثمار آنهاست.
بنده آدمی بودم که از بچگی بسیار سرما می خوردم و با قرص و آمپول و داروهای شیمیایی مانوس بودم.

سه چهار سال پیش با دوستی آشنا شدم که طب سنتی کا ر میکرد و اصلا ارادتی به طب جدید نداشت. وقتی با هم صمیمی تر شدیم برایم بیشتر از طب سنتی حرف می زد حرف هایی که از شنیدنش تعجب می کردم. مثلا آدم راحت با فلان دم کرده  یا جوشانده ،سرماخوردگیش خوب میشود و هزینش 1000 تومان هم نمیشه. ما هم تا دلت بخواد دستش می انداختیم و سر بسرش می گذاشتیم. می گفتیم آره بیاییم مثلا سرما خوردگی رو با دم کرده خوب کنیم آخرش با روماتیسم قلبی بمیریم. چرا چون شنیده بودیم اگه سرماخوردگی خوب نشه تبدیل به رماتیسم میشه. به هر حال کلا باوری به طب سنتی نداشتم.

میثم علی زلفی

در ادامه پست های قبل راجع به فطرت ....

وقتی می خواهیم به سبک دین زندگی کنیم باید پیش از آنکه به دین رجوع کنیم به فطرت انسانی رجوع کنیم و ببینیم چه حدی از رفتار ما فطری و چه حدی از آن غریزی است. آنگاه برای کسب جزئیات آن رفتار به دین مراجعه کنیم. شاید بعضی بگویند که خوب از اول به دین مراجعه می کنیم تا هر دو را دین به ما نشان دهد. جواب این است که خیلی وقت ها دین اشاره ای به یک نکته ی کلیدی کرده و رد شده است اما درک آن مبتنی بر این است که انسان توجهی به فطری بودن و غریزی بودن رفتارها داشته باشد تا بتواند از آن آموزه استفاده کند.

مثلا قرآن می گوید:

إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً[1]

یعنی گوش و چشم و دل- همه- بازخواست خواهند شد. و از آنها سوال می شود.

خب مسئول بودن و مورد سوال بودن فطری است یا غریزی؟؟

بهتر است برای جواب ببینیم اگر قیامتی باشد و مورد سوال قرار گیریم از چه چیزی از ما سوال می شود؟

از خوردنی ها و آشامیدنی ها ،از سرپناه ها و لذت هایی که برده ایم و .... خوب اگر قرار باشد از این ها سوال شود چرا خدا باید از ما سوال کند اما از حیوانات سوال نکند؟؟ این ها تماما چیزهایی است که حیوانات هم مصرف می کنند و بهره می برند با کم و زیادش، پس آنها هم باید مسئول باشند و مورد سوال قرار گیرند و لذا نمی شود پذیرفت که مسئول بودن در این حدش فطری باشد. چون مسئولیتی فراتر از حیوانات وجود ندارد که ما آن قسم مسئولیت را فطری بدانیم.

به نظر شما انسان در برابر کدامین نعمت است که مسئول است و باید پاسخگو باشد؟


+بخشی از مباحثات فطرت با آ‌قای اسد نژاد



[1] - اسراء/ 36

میثم علی زلفی

دیروز - دختر دو و نیم سالم - سوار ماشین در حال رفتن

- بابا مار

+ کو مار؟ کجاست

- اوناها دیگه اونجاس

+ کجا رو میگی

- اونجا اون اونجا (بعد با دستش بالا رو نشون میده)

من هم که در حال رانندگی بودم از این مسئله به عنوان یک توهم گذشتم.

امروز صبح:

میثم علی زلفی


اگر فطرت را ویژگی های مشترک انسانی بدانیم با وجود اینکه این تعریف از نظر بنده دقیق نیست. و غریزه را همان فصل مشترک انسان و حیوان.

درک همین مسئله ی ساده و توجه به لوازمات این حرف ما را لااقل یک قدم به سمت زندگی انسانی پیش می برد. (نگفتم زندگی الهی یا اسلامی که این مسئله قدم های دیگری می خواهد) دقت شود.
این قسمت را با مثال توضیح می دهم:
می خواهیم راجع به محبت صحبت کنیم آیا محبت فطری است یا غریزی؟؟ (لطفا جواب خودتان را انتخاب کنید)

میثم علی زلفی

گفتی که گنه کنی به دوزخ برمت // این را به کسی گو که تو را نشناسد.

امشب و شبه های قدر وقتی خواستیم به هم دعا کنیم:
1- قبل از هر چیز حتی قبل از دعا برای ظهور امام زمان از خداوند بخواهیم که همه ی گناهانمان را ببخشد. شاید در بین آنها گناهی باشد که دعایمان را حبس کرده باشد. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاء
2- لطفا و خواهشا مثل حضرت زهرا به اسم و نشان برای هم دعا کنیم. بزرگترین حُسن این کار اینه که انسان رو از بی تفاوتی نسبت به اطرافیانش خارج می کنه. اگه امشب نمی دونستیم برای صمیمی ترین افراد زندگیمون چه دعایی کنیم یا نمی تونستیم دعا کنیم بهتره تو سبک زندگیمون یک تجدید نظر جدی بکنیم. پس امشب کلی گویی ممنوع باشه و با جزئیات دعاکنید. مثلا بگیید خدایا فلانی پسر فلانی مشکل کار دارد کار شرافتمندانه براش مهیا کن. یا برای فلانی دختر فلانی همسر شایسته ای قسمت کن. یا بگید خدایا آقای زلفی صاحب وبلاگ فطرت الهی رو در مسیر فطرت الهی قرار بده و عاقبتش رو ختم بخیر کن.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
میثم علی زلفی

بعضی ها هستند که هنوز یک دور بحار الانوار را نخوانده اند...

یا لااقل یک بار اصول کافی را ندیده اند....

یا لااقل یک بار قرآن را کامل نخوانده اند...

یا لااقل یک بار ترجمه ی قرآن را نخوانده اند ....

اصلا همه ی اینها هیچ لااقل نمی داند به چه کتبی باید رجوع کند تا آیات و روایاتِ موضوع مورد بحث خودش را پیدا کند و بخواند اما خیلی محکم نظر اسلام را بیان می کند.


می خواستم به بعضی از کسانی که ادعا دارند حرفشان حرف اسلام است بگویم اگر جرات دارید در ماه مبارک رمضان که در آن نسبت ناروا دادن به خدا و پیامبرش روزه را باطل می کند ،ادعای اسلامی بودن نظرتان را بیان کنید. که یاد داستانی افتادم و از سادگی خودم خنده ام گرفت.

برای شخص ساده ای تعریف می کردند: دیشب ساعت 3 تا 5 صبح دزدی به خانه ی فلانی رفته و تمام اموالش را ربوده است.

مرد ساده با شنیدن این ماجرا با تعجب گفت: پس آقای دزد با این حساب احتمالا فرصت نکرده است نماز شبش را بخواند!


+بخشی از مباحثات فطرت با آ‌قای اسد نژاد

+در این شبها ما را دعا کنید

+ ذیل این مطلب در کامنت ها بحث نسبتا مفصلی اتفاق افتاده است که مربوط به فطرت است.

میثم علی زلفی

بررسی فقهی نظر همه محترم است؟

چند تذکر:

1-    در ابتدا باید گفت که این نوشتار ادعا ندارد که مطلب ذکر شده حرف اسلام است ولذا تنها قصد شکافتن مسئله و توجه به ابعاد این نظریه و بررسی صحت و سقم این مطلب در حالات مختلف را دارد.

2-    طبق نظر تمامی علماء، احکام اسلام (حرمت و وجوب و .... ) ریشه در مصلحت و مفسده دارد و اما اینکه این مصلحت و مفسده ها در نظر شارع چه بوده است موضوع بحث این نوشته نیست. و لذا هرجا سخن از مفسده می شود منظور نوشتار همان حرام هایی است که اسلام از آنها نهی کرده است‌. (چرا که این حرام قطعا ریشه در مفسده ای داشته است که اسلام از آن نهی کرده است.)

3-    این نوشتار در مقام ثبوت بحث می کند نه در مقام اثبات. اگرچه تمام فرض های مقام ثبوت در مقام اثبات نیز موجود است.

میثم علی زلفی

مقدمات بحث:

گاهي اوقات مكلف در انجام دو تكليف گرفتار مي شود به طوريكه اگر قصد انجام هر كدام را داشته باشد يكي از دو تكليف را دست خواهد داد. مثلا : فرض كنيد نامحرمي در حال غرق شدن است و فقط شمائيد كه آنجا حاضريد.

 اينجا مكلف دو وظيفه دارد: از يك طرف لمس نامحرم حرام است و از طرفي نجات جان غريق واجب است.

اگر مكلف غريق را نجات دهد مجبور است نامحرم را لمس كند و اگر بخواهد نامحرم  را لمس نكند شخص غرق خواهد شد. به اين حالت تزاحم در تكليف گفته مي شود.

در زندگي عادي و خارج از فضاي تكليف هم تزاحم رخ مي دهد مثلا در يك ساعت خاص  بايد براي گرفتن پايان كار به شهرداري برويد و در همان ساعت جلسه اولياء و مربيان هم داريد. اينجا با حضور در يكي قطعا حضور ديگري منتفي است.

روش رفع تزاحم:

سوال مهم اين است كه در زمان رخ دادن تزاحم به كدام وظيفه و تكليف عمل كنيم؟

علماء براي حل تزاحم راهكارهايي داده اند كه فعلا در مقام بيان آن نيستيم. اما يكي از ملاك هاي ترجيح كاري بر ديگري، مسئله اهم و مهم است. (همان كاري كه همه ي عقلاء عالم آن را انجام مي دهند، يعني كار اهم را انجام مي دهند و كار مهم را ترك مي كنند. چون در وضعيتي قرار گرفته اند كه انجام هر دو ممكن نيست و لذا بايد كار مهم را ترك كنند.)


استدلال اول:

امروز در وضعيتي قرار گرفته ايم كه مسئله حج با اصل عزت و كرامت ما در تزاحم قرار گرفته است. يعني يا بايد حج برويم و عزتمان را پامال كنيم و يا عزتمان را حفظ كنيم و حج را ترك كنيم (كه اين ترك منجر به تعطيلي آن مي شود نه اينكه ما آن را تعطيل كرده باشيم) در اين تزاحم دو طرف داريم:

1- حفظ عزت و كرامت         2- انجام حج واجب

میثم علی زلفی

در ادامه ی اشکالات بر منبع بودن فطرت گروهی به برخی آیات قرآن تمسک می کنند. از جمله ی این آیات آیه ی 78 سوره نحل است. این افراد اینگونه استدلال می کنند.

بیان اشکال:

خـداوند در سـوره نحل آیه‌ى 78 مى‌فرماید:

«و اللّه اخرجکم مـن بـطون امـّهتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السّمع و الابصر و الافئده لعلّکم تشکرون‌» (نحل‌78)

«و خداوند شما را در حالی از مادر بزاد که هیچ چیز نمى‌دانستید و براى شما گوش و چـشم و عـقل قـرار داد تا شکر نعمت او را به جا آورید».

این آیه صریحا می گوید که ما هیچ معرفتی نداریم و از همان ابتدای تولد فاقد هرگونه معرفتی هستیم و لذا ادعای وجود معرفت فطری ادعایی بی معناست.

میثم علی زلفی

از شروع بحث فطرت تا کنون ادله ای بر وجود فطرت اقامه شد و بر مباحث مطروحه اشکالاتی گرفتیم که پاسخ آن گذشت. اما در ادامه ی اشکالات وارد بر منبع بودن فطرت قصد داریم اشکالات دیگری را بیان کنیم. که یکی از این اشکالات به شرح زیر است.

اشکال: (قیاس استثنایی)

اگر گرایش به نیازها فطری اند و فطرت منبعی درونی برای درک این نیاز ها است بنابر این فطریات انسانی برای درک شدن نباید نیازمند منابع دیگر باشند حال آنکه آگاهی از نیاز فرع مواجهه با جهان بیرونی است پس فطرت و فطریاتی وجود ندارد.

توضیح اشکال:

شما فرض کنید که گرایش به نوشیدن آب دارید. اگر شما با آب مواجه نشده باشید و از آن مصرف نکرده باشید آیا می دانید که آب تشنگی شما را برطرف می کند؟ هرگز چرا؟ چون این مطلب که آب تشنگی را برطرف می کند فرع علم به این است که آب رافع تشنگی است. بنابر این از آنجا که علم به رافع های نیاز فرع بر علم به منبع محسوسات است پس باید قبول کنیم که منبع فطرتی وجود ندارد. و آنچه شما فطرت می نامید همان علمی است که بعد از عالم شدن به محسوسات بدست آمده است.

میثم علی زلفی